دروغ‌های «عاشقانه» ضدانقلاب را باور نمی‌کنیم اما کمی هم به فکر آبروی ایران باشید/ قوه قضاییه باید فکری به حال اطلاع‌رسانی درباره پرونده‌های امنیتی بکند تا «تروریست» را «معلم» و «منافق» را «فعال حقوق‌بشر» جا نزنند

؛

این مساله کاملا قابل درک است که تا زمان نهایی شدن یک پرونده – از لحاظ شرعی و قانونی – امکان اطلاع‌رسانی درباره آن به دلیل حفظ آبرو و حرمت افراد وجود ندارد اما باید آن سوی ماجرا را هم دید که آبروی ایران به دلیل هدایت افکار عمومی توسط دروغ‌های رسانه‌های معاند، در معرض حراج قرار می‌گیرد.
؛

تبدیل تروریست به فعال حقوق اقوام، تبدیل فمینیست به فعال حقوق زنان، تبدیل قاتل به معلم، تبدیل جاسوس به  روزنامه‌نگار و ترفندهایی از این دست، سال‌هاست که از سوی جریان رسانه‌ای معاند به صورت جدی دنبال می‌شود؛ از مرثیه‌سرایی برای «یک معلم کُرد» که بی‌گناه اعدام شد تا «یک دانشجوی فیزیک» که بی‌گناه زندانی شد.

؛

 در ادامه مطلب همراه ما باشید 

 البته مردم هم مدت‌هاست که به واقعیت این سناریوسازی‌های رسانه‌ای پی برده‌اند. همان زمانی که «فرزاد کمانگر» را که به اسم یک معلم کُرد جا زده بودند که به دلیل تعلق به آیین کردی توسط جمهوری اسلامی اعدام شده و بعد مشخص شد که او از اعضای رسمی  گروهک تروریستی پژاک بوده و خون ده‌ها نفر از هموطنان‌مان را بر زمین ریخته است.

 

 

هنگام دستگیری او و همراهانش، ۲۲ کیلوگرم مواد منفجره و ۵۷ عدد گلوله آر پی جی و ۳۰۰ نسخه پوستر رهبران گروه پژاک از آنها کشف شده بوده و انفجار دو بمب در ساختمان‌های فرمانداری و اداره بازرگانی کرمانشاه در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۹ و انفجار خط لوله گاز صادراتی ایران به ترکیه از اقدامات کمانگیر و دوستان بوده است.

 

یا زمانی که «امید کوکبی» را نخبه فیزیکی معرفی کردند که به دلیل عدم همکاری با جمهوری اسلامی برای تولید بمب اتمی، به محکومیت طولانی در زندان فرستاده شده است و بعد مشخص شد که آقای فیزیکدان، جاسوس بوده و اطلاعات حساس نیروگاه‌ها و موسسات هسته‌ای  کشور را در قالب پروژه‌های علمی در اختیار کشورهای بیگانه قرار می‌داده است.

 

 

اصلا چرا راه دور برویم؟ «عبدالمالک ریگی»، تروریست معروف را که آوازه جنایت‌هایش حتی به گوش کودکان هم رسیده، به عنوان رئیس جنبش مقاومت ایران معرفی می‌کنند.

 

 

حالا هم نوبت «آرش صادقی» است؛ فردی که از او به عنوان یکی از رابطان اصلی سازمان منافقین در ایران نام برده می‌شود و در روزهای اخیر، با  داستان‌سرایی رسانه‌های معاند تبدیل به یک منظومه عاشقانه برای گریستن شده است.

 

اما این همه ماجرا نیست. ضدانقلاب که ضدانقلاب است و تکلیف فعالیت‌هایش علیه مردم ایران مشخص است و با رشد آگاهی مردم کسی اعتنایی به رواج این شایعات و دروغ‌ها ندارد اما وجه دیگر به بار نشستن این سناریو، کم‌کاری برخی از مراجع ذی‌صلاح داخلی است.

..............................

حتما بخوانید : فیلم وداع می‌سازند که آرای قوه قضائیه را تخریب کنند/ احکام قضایی فقط برای ضعفا نیست 

..............................

جای این گلایه و سوال دلسوزانه از مسئولان محترم قوه قضاییه وجود دارد که چرا باید یک ماه، آبروی ایران و ایرانی در فضای مجازی و رسانه‌های جهانی حراج شود و تازه سخنگوی محترم دستگاه قضا واقعیت ماجرای «امید کوکبی» و جاسوسی و خیانت او به مردم ایران را روشن کند؟ چرا باید یکسال از دوره محکومیت «آتنا فرقدانی» در زندان بگذرد و یک سال تندترین برچسب‌ها و توهین‌ها علیه نظام اسلامی بیان شود و تازه بعد از آزاد شدن او، مشخص شود که چه ارتباطاتی بین او و گروهک‌های خارج‌نشین وجود داشته است؟

 

قوه قضاییه به عنوان یکی از ارکان مهم کشور، باید بیشتر از هر دستگاه دیگری در زمینه اطلاع‌رسانی و شفافیت قضایی قدم بردارد. اقدام به تاسیس یک خبرگزاری ویژه این دستگاه یکی از رویکردهایی بود که امیدها برای این مظلومیت اطلاع‌رسانی و کم‌کاری رسانه‌ای را در دل دوستداران انقلاب اسلامی روشن کرد که البته متاسفانه فرجام خوبی هم نداشت و این خبرگزاری به جای روشنگری در حوزه مجرمین امنیتی و شفاف‌سازی پرونده‌های قضایی، تبدیل به یکی از صدها خبرگزاری خنثی در کشور شد.

 

این مساله کاملا قابل درک است که تا زمان نهایی شدن یک پرونده – از لحاظ شرعی و قانونی – امکان اطلاع‌رسانی درباره آن به دلیل حفظ آبرو و حرمت افراد وجود ندارد اما باید آن سوی ماجرا را هم دید که آبروی ایران به دلیل هدایت افکار عمومی توسط دروغ‌های رسانه‌های معاند، در معرض حراج قرار می‌گیرد.

 .......................

حتما بخوانید »»  نبرد نرم، نفوذ و دیگر هیچ

....................................

اگر قبل از داغ شدن ماجرای امید کوکبی در شبکه‌های اجتماعی، اطلاعاتی از جزئیات پرونده او و اتهام جاسوسی‌اش منتشر می‌شد، باز هم روزنامه «گاردین» انگلیس می‌توانست از این آب گل‌آلود ماهی بگیرد؟ آیا اگر قبل از هجمه اعضای گروهک منافقین به توئیتر با ربات‌ها و حساب‌های جعلی برای داغ کردن مساله «آرش صادقی»، به مردم اطلاع داده می‌شد که جرم او ارتباط با تروریست‌های خارج‌نشین بوده، باز هم #saveArash تبدیل به موضوع اصلی رسانه‌های مجازی می‌شد؟ قطعا پاسخ به همه این سوالات، «خیر» است.

 

عدم اطلاع‌رسانی در زمینه پرونده‌های جنجالی، حتی دوست‌داران انقلاب را هم سردرگم می‌کند و آنان را در عرصه تقابل رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی به طور کامل خلع سلاح می‌کند. وقتی حدود یک هفته به طور مستمر از سوی ضدانقلاب درباره یک فرد متهم، داستان سرایی عاشقانه می‌شود و هیچ اطلاعاتی نیز درباره واقعیت ماجرا وجود ندارد، چگونه می‌توان سایر مردم را درباره دروغی که به آنها گفته می‌شود، آگاه کرد؟

 

صریح و دوستانه، قوه قضاییه باید فکری به حال بخش رسانه‌ای خود بکند و نوع نگاه مدیران خود به این مساله را تغییر دهد؛ وگرنه نه امید کوکبی و آرش صادقی و گلرخ ایرائی آخرین مورد این جنجال‌های دروغین هستند و نه ضدانقلاب دست از تلاش‌های گسترده برای بی‌آبرو کردن جمهوری اسلامی ایران برمی‌دارد.

 

قطعا مردم به دلیل دسترسی آزاد به رسانه‌ها در کشور، بازیچه این هیجانات دروغین و البته عاشقانه نخواهند شد اما اگر آبروی ایران و ایرانی برای مسئولین مهم است – که هست و باید باشد – ترمیم و اصلاح نظام رسانه‌ای قوه قضاییه به ویژه در پرونده‌های خاص باید در اولویت کاری آنان باشد؛ اقدامی که هم بهانه را از دست معاندین خواهد گرفت و هم ساختار عادلانه کم‌نظیر نظام قضایی کشور را به رخ بیگانگان خواهد کشید.

«شفافیت قضایی»، رمز نابودی رسانه‌های دروغگوست؛ کاش هر چه زودتر از این شاه کلید استفاده کنیم.

منبع : رجانیوز