گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در بررسی جنبههای روحی و شخصیتی هنرمندان گفته میشود که در وهلهی اول، هنرمند آرزومند است که دیده شده و متفاوت به نظر برسد و در وهلهی دوم باید گفت که شخصیت یک هنرمند به طور معمول علاقهای به رعایت هنجارها و ملزم کردن خود به محدودیتها ندارد و میکوشد که خود را از قید و بند فرهنگی رها کند. اما جدای از این دو خصیصهی اخلاقی و شخصیتی که از نظر گذرانیده شد باید به شاخص و معیار ثابتی اشاره کرد که «هنرمند بودن» به وسیله ی آن معنا پیدا میکند و آن چیزی نیست جز پایبندی به اصول و داشتن یک خط منسجم فکری، که هنرمند با آن شناخته میشود. اساساً به زعم برخی کارشناسان یک هنرمند نمیتواند به یک سری اصول و قوانین معتقد نبوده و باز هنرمند تلقی شود و یا در پوشش برخی هنجارها و اصول اقدام به ارائه ی آثار خود کند در صورتی که اعتقادی به آنها ندارد.
در ادامه مطلب همراه سایت خبری دانشجو ایران باشید
متاسفانه در طی چند سال گذشته علیرغم تلاش و امکاناتی که صرف امور فرهنگی و علی الخصوص امور هنری صورت گرفته است شاهد هنجار شکنیها و قانون شکنیهای برخی از هنرمندان و بویژه بازیگران سینما و تلویزیون بودهایم. برای مثال میتوان به بد حجابیها وحتی بی حجابی هنرمندان در محافل مختلف و انتشار تصاویر غیر اخلاقی در شبکه های اجتماعی و در فضای مجازی اشاره کرد و یا مهاجرت برخی از همین بازیگران به کشورهای دیگر و همکاری با شبکه های معاند. این دست اقدامات هنجارشکنانه تا کنون به نظر برخی کارشناسان تبعات مختلفی در میان مردم عادی جامعه و بین افکار عمومی داشته است. به نحوی که در ابتدا باعث جدایی و فاصله افتادن میان توده های مردم و جامعه ی هنرمندان شده است؛ زیرا نزد مردم هنجارها و شعائر موجود در جامعهی اسلامی به عنوان یک باور تلقی میشود و در صورتی که برخلاف این مسلمات اخلاقی، هنرمندان نتوانند به این هنجارها جامهی عمل بپوشانند فاصلهی عمیقی میان آنها و بطن جامعه میافتد و دیگر مردم هنرمند مذکور و آثارش را باور نمیکنند چون برخواسته از بطن جامعه نیست. تا حدی که برخی کارشناسان معتقدند استقبال سرد و کم شور مردم از فیلمهای سینمای ایران بی ارتباط با این شکاف ایجاد شده میان مردم و بازیگران نیست.
اما تاثیر دیگری که اینگونه ناهنجاریها در فرهنگ عمومی جامعه داشته این است که باعث بهوجود آمدن الگو هایی در جامعه شده که با ارزشها و اعتقادات مردم در تضاد و تناقض است، زیرا همواره برای افراد عادی جامعه «هنرمند» جایگاه والایی داشته؛ و بسیاری از جوانان این هنرمندان و بازیگران را به عنوان الگوی زندگی خود انتخاب میکنند. حال اگر اصول اعتقادی این هنرمندان متناقض با چیزی باشد که جامعه تعیین کرده؛ طرفداران وی ضربهی عمیقی خورده و جامعه نیز به تبع آن دچار خسران میگردد.
راهی برای «نفوذ»!
مع الاسف در تمام این سالها که شاهد این دست رفتارهای ضدارزش و هنجارشکن بوده ایم کمتر اقدام مناسبی از سوی مسئولین ذیربط برای برخورد با هنجارشکنان صورت گرفته و معمولاً شاهد سکوت و یا تغافل عامدانه از سوی برخی از آنها بودیم. البته به اعتقاد ناظرین سیاسی این غفلتها چندان هم مایهی تعجب نیست! خاصه در وزارتخانهای که می کوشد تا نام و نشان وزیر فراری شیرخر خورده را احیا کند!
متاسفانه باید اذعان کرد که بهدلیل برخی سوء مدیریتها؛ این نفوذ فرهنگی طوری در جامعهی هنری رسوخ کرده که اکنون اگر کسی بخواهد خارج از ترتیبات غیراخلاقی این بازیگران هنجارشکن، به ایفای هنر ارزشی پرداخته و یا از آن دفاع کند مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرد. هرچند که مورد اقبال گستردهی مردم شده باشد و در مقابل این جماعت برای اثری ضد ارزشی که ایرانی نبوده و حتی ضد ایرانی است سوت و کف میزنند و از آن تعریف میکنند! هنرمند ارزشی برای اینکه بتواند آثار خود را در معرض دید قرار بدهد و یا به ساخت آنها بپردازد مجبور است در طی این مسیر با مافیایی رو به رو شود که در این اوضاع اسفبار و آفتزده به سوداگری میپردازد و بدتر این که تمرکز مافیای مذکور بیشتر بر روی هنرمندان ارزشی بوده و مانعی برای هنرمندان دیگر نیست. این بازی تا امروز و در سایه ی غفلت و سهل انگاری برخی حضرات مسؤلین در جریان بوده و هیچ اقدام مناسبی علیه آن انجام نشده است
اکنون به دلیل راه های مختلفی که برای نفوذ بیگانگان در فضای فرهنگی کشور ایجاد شده و آفت فرهنگی که از قبل گریبانگیر جامعهی هنری بود شاهد فروریختن اعتماد مردم به هنرمندان و سینمای کشور هستیم و برای نمونه می توان به کشف حجابهای اخیری که برخی بازیگران در فضای مجازی به راه انداخته و تازگی ها خیلی هم سر و صدا به پا کردند اشاره کرد. جریانات اخیر عملاً علمی است بر فراز بام غربزدگی، که در صورت انفعال و سهل انگاری کردن ممکن است که در سال های آینده به نتایج به مراتب بدتر و زیان آورتری رسید.