به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مسئله برجام و چارچوب های اجرایی آن شاید یکی از مهمترین بحث های سیاسی و فنی تاریخ دیپلماسی ایران پس از انقلاب باشد. موضوعی که نه تنها دولت؛ بلکه مجلس و شورای عالی امنیت ملی و حتی دستگاه قضایی کشور را درگیر خود کرده و به طور مستقیم بر سرنوشت مردم کشور و نسله ای بعدی نیز اثرگذار خواهد بود.

 

در ادامه مطلب همراه سایت خبری دانشجو ایران باشید

پس از عبور از فراز و نشیب های مرحله توافق و جمع بندی و عبور برجام از دستگاه های نظارتی و قانونگذاری کشورهای دخیل، حالا کم کم نوبت راستی آزمایی وعده های طرفین است و به نوعی روز اجرا یا روز محاسبه فرا رسیده است. اندک زمانی از انتشار خبر آغاز برچیده شدن تعدادی از سانتریفیوژهای ایرانی نگذشته بود که طبق روال مراحل قبل دبه جدیدی در این ماجرای از سوی طرف های غربی رونمایی شد. موضوعی که این بار مهم تر از قبل بود و کل برجام را زیر سوال می برد.

 

عدم اطمینان آژانس بین المللی انرژی اتمی از ابعاد احتمالی نظامی فعالیت هسته ای ایران و تضمین ندادن آمانو برای بسته شدن پرونده PMD که علاوه بر اینکه محور اصلی توافقات برجام بوده در نامه رهبر انقلاب نیز صریحا به آن اشاره شده، سرانجام برجام را به لبه پرتگاه برد. پس از این بحث ابهامات در مورد تعهد و التزام طرف غربی به برجام در هاله ای از ابهام قرار گرفت و این ماجرا تا حدی پیش رفت مسئولان دولتی ایران از جمله وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی، بسته شدن پی.ام.دی را راه ادامه برجام تلقی کردند.

 

برای بررسی بیشتر ابعاد این مسئله، گفت‌وگویی با مجید توان‌پور، مسئول بسیج اساتید دانشگاه پیام نور استان اصفهان و دکترای فیزیک هسته ای انجام شد، که در ادامه آمده است:

 

مبنای صحبت های اخیر آمانو، که بیان می کند هیچ تضمینی بر فعالیت های هسته ای ایران وجود ندارد، چیست؟

 

این مسئله و رفتار آمانو، آژانس انرزی اتمی  و غیره، قابل حدس زدن بود و بسیاری از کارشناسان هسته ای قبلا نیز اعلام کرده بودند که آژانس پرونده پی ام دی ایران را به این راحتی نمی بندد و در واقع این پرونده باز شده، تا بسته نشود.

 

آیا دولت و مسئولین در خصوص اجرای برجام عجله کردند؟

 

در بحث اجرای برجام، شورای عالی امنیت ملی شرایطی را تعیین کرده بود که می توان گفت دولت تقریبا بعضی از این موارد را نادیده گرفت.

 

بر اساس قراردادی که در بحث انتقال مواد هسته ای بسته شد، باید پس از اتمام پرونده مطالعات ادعایی، موارد انتقال مواد هسته ای مشخص می شد  و بعد از آن مواد هسته ای از کشور خارج شود و به جای آن مواد هسته ای پنج درصد غنی شده و یا به عبارت دیگر با غنای معمولی وارد کشور شود؛ در این مسئله نیز از سوی مسئولین مربوطه عجله ای صورت گرفت.

 

بحث بسته شدن پرونده مطالعات ادعایی، مسئله ای که هم در برجام وجود داشته، هم جز شرایط شورای عالی امنیت ملی و هم جز شرایط مقام معظم رهبری بوده است و در واقع تیم هسته ای دولت نیز بر این مسئله تاکید داشته اند.

 

در واقع عجله های مسئولین در اجرایی کردن برجام به طرف مقابل آلارم می دهد که می توانند در اجرای برجام مواردی را نادیده بگیرند.

 

ایران در گذشته نیز سابقه این کار را داشته است و مسئولین بر اساس تجربه قبلی خود در سال های ۸۲-۸۴ و دوران اصلاحات می توانستند حدس بزنند که عجله در اجرای برجام از سوی ایران چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت.

 

ایران چه خسارت هایی را در زمینه جمع آوری سانتریفیوژها متحمل شده است؟

 

جمع آوری سانتریفوژها از مراکز هسته ای، با باز کردن ۴۰۰۰ سانتریفیوژی که روشن نبود و در واقع نمی چرخید در نطز آغاز شد. همان طور که صالحی نیز گفت، باز کردن سانتریفیوژ و حتی نصب آن خسارت ها و خرابی هایی را برای سانتریفیوژها به همراه دارد.

 

می توان از رفتار دولت در زمینه پیش برد مذاکرات هسته ای برداشت کرد که برنامه منسجمی در این زمینه ندارد؟

 

با توجه به رفتاری که از دولت مشاهده می شود، نمی توان برنامه منسجم احراز کرد؛ چراکه صالحی یک بحث را مطرح می کند و رفتاری را انجام می دهد و در مقابل شمخانی می گوید که ما در این زمینه تذکر دادیم.

 

 معنی این رفتار چیست؟

 

شورای عالی امنیت ملی و سازمان انرژی اتمی هر کدام بخش هایی از دولت را تشکیل می دهند، در این شرایط یک بخشی از دولت به بخش دیگر تذکر می دهد و مشخص است که این افراد برای بحث هسته ای اقدام به ایجاد برنامه ای منسجم و مدون نکرده اند و مشخص است که برنامه ای وجود نداشته است.

 

در دوران اصلاحات حدود دو سال و نیم تمامی فعالیت های هسته ای ایران از جمله غنی سازی و غیره متوقف شد، این اقدامات با این هدف صورت گرفت که غرب ایران را از محور شرارت خارج کنند و تحریم های وضع شده علیه کشور ما را بردارد؛ این مسائل در حال حاضر نیز وجود دارد.

 

طی سال های ۸۲-۸۴ هیچ یک از موارد محقق نشد و فقط به بهانه های مختلف طی این مدت فعالیت هسته ای ایران متوقف شده بود.

 

فقط جایگاه هسته ای ایران دلیل تهدید ایران است یا دلیل دیگری نیز در این خصوص وجود دارد؟

 

بخشی از این مسائل به جایگاه ایران در زمینه هسته ای مربوط می شود، چرا که ایران جز هشت کشور دارای چرخه کامل سوخت هسته ای در دنیا بود، پیش از دستیابی ایران به این فناوری، هفت کشور در این جایگاه بودند و ایران هشتیمن کشور با این قابلیت بود و وارد کلوپ هسته ای شد.

 

سایر کشورها که در واقع حدود ۵۰ کشور هستند، به این چرخه دسترسی دارند؛ اما هر کدام به بخشی از چرخه و این چرخه در این کشورها کامل نیست.

 

دانش هسته ای جایگاهی را در سایر علوم ایجاد می کند، حدود ۱۸۰ رشته بین رشته ای دارم که به بحث هسته ای مرتبط است و پیشرفت دانش هسته ای منجر به پیشرفت در سایر علوم نیز می شود.

 

اما جایگاه ایران در زمینه هسته ای یک جنبه این مسئله است و دشمنی استکبار جهانی با کشور ایران مسئله ای دیگر، به نظر می آید جایگاه علمی ایران حائز اهمیت است و برای کشور های غربی حکم یک زمین بازی داشت، زمین بازی که در این زمین، ایران را به چالش می کشند.

 

مسائلی مانند حقوق بشر، تروریسم و غیره مواردی است که از آنها استفاده شده و بازی سیاسی و دیپلماتیکی شکل گرفت تا ایران را به چالش بکشند و یک اجماع بین المللی علیه کشور ایران ایجاد کنند، نوع رفتار ایران و یا شیوه های تبلیغاتی غرب باعث می شود که دست به انجام این اقدامات علیه ایران بزنند و بتوانند فشارهای را بر ایران وارد کنند.

 

با توجه به شرایطی که پیش آمده، آیا مراکز هسته ای ایران در آینده قابلیت بهره برداری علمی خواهند داشت یا خیر؟

 

طی اجرای برجام، ایران بسیاری از پتانسیل های خود را از دست خواهد داد و علاوه بر محدودیت غنی سازی، پتانسیل علمی ایران را نیز می گیرد؛ مهم ترین بحث در اجرای برجام، از دست دادن پتانسیل نیروی انسانی است، چرا که ایران حجم زیادی از فارغ التحصیلان را در رشته هسته ای دارد که در واقع این افراد با از بین رفتن پتانسیل نیروی انسانی دلزده می شوند و ممکن است به فکر خروج از کشور باشند.

 

بالاخره وقتی این افراد متخصص هسته ای در شرایطی قرار بگیرند که در زمینه تخصصی خود نتوانند فعالیت علمی داشته باشند، دلزده و مایوس می شوند و به ناچار ممکن است وارد رشته های غیر مرتبط نیز شوند و همه این موارد خسارتی بسیار زیاد به همراه دارد.

 

این اتفاقات تا کنون منجر به خروج نیروی انسانی از مراکز هسته ای شده است؟

 

موجی در خصوص خروج متخصصان هسته ای از این مراکز ایجاد نشده است؛ اما مواردی نیز وجود داشته است. این مسئله در گذشته نیز وجود داشته است، در دوره اصلاحات نیز تقریبا با این شرایط مواجه شدیم و در آن زمان این مسئله شدیدتر نیز بود، در آن زمان تعداد زیادی از مجموعه خارج شدند.

 

در سال ۸۴ و روزی که قرار بود پلمپ ها از تاسیسات هسته ای برداشته شود، تعداد زیادی از دوستان با وجود اینکه در این مدت حقوق دریافت می کردند، گریه می کردند، چون انجام فعالیت ها متوقف شده بود.

 

در کنار این موارد، باید گفت انباشت مواد هسته ای نیز به تنهایی توصیه اقتصادی ندارد و این مسئله روی بخش های دیگر تاثیر خواهد داشت و ظرفیت همه بخش های ایران چرخه کاهش پیدا می کند، برای مثال وقتی UCF متوقف شود بر فعالیت تاسیسات نطنز، یزد و.. تاثیر خواهد داشت؛ چراکه چرخه سوخت یک زنجیره به هم پیوسته است.

 

با توجه به نقش فعالیت های هسته ای در اشتغالزایی، پس از برجام چه شرایطی در این زمینه ایجاد می شود؟

 

اگر قرار است برجام اجرایی شود، باید بر شرایطی ایران در اجرای برجام که البته شرایط که حداقلی هم هست، پافشاری شود و باید حداقل به ازای این تعطیلی تاسیسات هسته ای، شرط برداشته شدن تحریم ها که شرط اساسی کشور بوده، محقق شود.

 

شاید بتوان گفت در صورتی که پس از برداشته شدن تحریم ها، تدابیر لازم انجام شود، مردم ایران طعم شیرینی را بچشند.

 

دولت نیز وظیفه دارد به گونه ای رفتار کند که طرف غربی نتواند از این رفتار ذوق زدگی استنباط کند و منجر به سو استفاده شود؛ چراکه ما در کلام امریکایی ها می شونیم که اینطور مطرح می کنند ایران به اجرای برجام نیاز دارند، و در اینجا این سوال مطرح می شود که امریکا نیاز ایران را به اجرای برجام از کجا احصا کرده است، این تشخیص نیاز ممکن است ناشی از آلارم ذوق زدگی باشد که به طرف های غربی داده شده است.

 

اگر شیبی که در جریان راه اندازی مرکز اراک و افزایش درصد غنی سازی وجود داشت، حفظ می شد؛ به اشتغال زایی، پیشرفت علمی، پیشرفت پزشکی و کشاورزی کمک می کرد و برکت های بسیاری به همراه داشت، اینها در صورت اجرا نشدن برجام و بازگشت به شرایط قبلی است.

 

آیا هدف امریکا از مذاکره صرفا بحث هسته ای است یا هدف اصلی مسئله نفوذ است؟

 

بحث هسته ای یک زمین بازی است و طرف غربی به دنبال براندازی و تغییر ساختار نظام است، غربی ها در هر زمینی که وارد می شوند، چه بحث تروریست و حقوق بشر و یا بحث هسته ای، به دنبال نفوذ هستند و در واقع هدف اصلی از هسته ای، نفوذ است؛ باید گفت که نفوذ نیز هدف اصلی نیست، بلکه هدفی که در کنار این موارد دنبال می شود، تغییر ساختار نظام است.

 

نفوذ یک وسیله است، اگر برجام اجرایی شود غربی ها از طریق اقتصادی- سیاسی در ایران نفوذ می کنند، آنها برا پیگیری مسئله نفوذ سرپل ها و افرادی را پیدا می کنند تا اهداف خود را دنبال کنند، اینها افرادی هستند که دلباخته غرب و شیفته هژمونی غرب هستند، کسانی که با نظام جمهوری اسلامی عداوت دارند، همان طور که در فتنه ۸۸ این مسائل نفوذی وجود داشت و در حال حاضر نیز فتنه گران در کنار استکبار هستند.

 

دشمن اگر بتواند با اجرای برجام به اهداف خود می رسد، کما اینکه اگر که نظام مواظبت نکند، برجام مبادی نفوذ را دارد، این راه های نفوذ را دیگر نمی توان صرفا یک منفذ دانست، و تبدیل به اتوبان شده است.

 

در برجام خطراتی وجود دارد که کمک چشمگیری به غرب برای پیگیری بحث نفوذ خواهد داشت. رفتار مردم، تغییر ذائقه مردم و... همه مورادی است که آنها پیگیری می کنند.