نظارت استطلاعی و استصوابی در نگاه آیت الله مصباح یزدی

 

⏪نظارت استصوابی چیست؟ و جایگاه عقلایی و قانونی آن کدام است؟

 

بطور کلّی نظارت بر چگونگی و حُسن اجرای فرآیندهای قانونی ـ سیاسی در هر کشور، به دو گونه انجام می‌پذیرد: یکی به صورت استطلاعی و دیگری به صورت استصوابی.

برای مطالعه ادامه مطلب روی لینک کلیک کنید 

*نظارت استطلاعی:

 

به نظارتی گفته می‌شود که ناظر موظّف است تنها از وضعیتی که مجریان انجام می‌دهند اطّلاع یابد، سپس بدون آن که خود اقدام عملی کند و نحوه اجراء را تأیید یا ردّ کند، آنچه را مشاهده کرده به مقامِ دیگری گزارش کند.

 

این گونه نظارت که صِرفاً جنبه اطّلاع‌یابی دارد، به واقع حقِّ همه شهروندان جامعه نیز هست؛ وگرنه از این حیث که ناظران نمی‌توانند هیچ گونه تصمیم‌گیری در مورد تخلّفات احتمالی داشته باشند، تفاوتی با نظارت سایر شهروندان ندارد.

 

*نظارت استصوابی:

 

استصواب که واژه‌ای عربی است با واژه صواب هم مادّه (= ریشه) است. صواب به معنای «درست» در مقابل «خطا»، و استصواب به معنای «صائب دانستن و درست شمردن» است؛ مثل این که گفته شود: این کار صحیح و بی‌اشکال است.

 

در اصطلاح، نظارت استصوابی‌به نظارتی گفته می‌شود که در آن ناظر در تمام موارد تصمیم‌گیری حضور دارد و باید اقدامات انجام شده را تصویب کند تا جلوی هر گونه اشتباه و یا سوء استفاده‌ای از جانب مجریان گرفته شود.

 

🔹الف) جایگاه عقلایی و قانونی نظارت استصوابی

 

در تمام کشورهای جهان و نزد تمامی عقلای عالم، برای تصّدی مسؤولیت‌های مهّم یک سری شرایط ویژه در نظر گرفته می‌شود. تا هم وظایف محوّله به فرد مورد نظر به درستی انجام پذیرد و هم حقوق و مصالح شهروندان در اثر بی‌کفایتی و نالایق بودن مسؤول برگزیده پایمال نگردد.

 

از این رو، امروزه در دموکراتیک‌ترین نظام‌های دنیا نیز شرایط ویژه‌ای برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان (در فرآیندهای انتخاباتی) در نظر گرفته می‌شود و قانون مرجعی رسمی را برای اعمال نظارت و احراز شرایط داوطلبان انتخابات تعیین می‌کند. این مرجع رسمی عهده‌دار بررسی وضعیت و روند انجام انتخابات و وجود یا عدم وجود شرایط لازم در داوطلبان ـ که در نتیجه به تأیید یا ردّ صلاحیت داوطلبان می‌انجامد ـ می‌باشد.

 

بنابراین، نظارت استصوابی امری شایع، عقلایی و قانونی در تمامی کشورها و نظام‌های موجود دنیا می‌باشد. مثلاً یکی از شرایط معتبر در کلیه نظام‌های حقوقی جهان این است که کاندیدای مورد نظر سابقه کیفری نداشته باشد و افراد دارای سوء سابقه کیفری از پاره‌ای ازحقوق اجتماعی، از جمله انتخاب شدن برای مجالس تصمیم‌گیری، هیأت‌های منصفه، شوراها و غیره محروم‌اند.

 

⏪امّا آیا وضع چنین شرایطی به معنای سلب حقّ مردم برای انتخاب شدن است؟

 

باید گفت: زمانی که پذیرفتیم لازمه اِعمال حاکمیت صحیح، وجود افراد توانمند برای قانونگذاری و تصمیم‌گیری در بحران‌های خاص اجتماعی و سیاسی است، بالطبع وجود یک سلسله ویژگی‌ها، توانایی‌ها و آگاهی از نیازهای جامعه و مصالح مردم را در داوطلبان نمایندگی امری لازم و ضروری خواهیم دانست. به مانند آن که مجوّز طبابت و تأسیس مطب فقط به افراد خاصّی که از اطّلاعات و تعهّد کافی در امر طبابت برخوردارند داده می‌شود و این هرگز به معنای سلب حقّ مردم در گرفتن جواز مطّب نیست؛ بلکه دقیقاً به معنای رعایت حقوق و مصالح سایر شهروندان می‌باشد.

 

حال که چنین شرایطی ـ که البتّه در نظام‌های مختلف بر حسب نوع نگرش و ایدئولوژی حاکم بر نظام و قانون اساسی آن‌ها، می‌تواند تفاوت‌هایی داشته باشد ـ برای داوطلبان نمایندگی ضرورت دارد، مرجعی نیز باید وجود داشته باشد تا وجود این شرایط را در داوطلبان احراز کند. در صورت نبود همه یا بعضی از این شرایط در داوطلبی خود این مرجع یا نهاد قانونی دیگری که این مرجع به آن گزارش می‌دهد، صلاحیت داوطلبان فاقد شرایط را ردّ کند.

 

در کشور ما نیز به مانند سایر کشورهای جهان، قانون مرجعی را معرّفی کرده است که بر امر انتخابات و صلاحیت نامزدهای انتخاباتی نظارت کند، که مطابق اصل نود و نهم قانون اساسی این وظیفه بر عهده شورای نگهبان قرار داده شده است. (اصل نودونهم قانون اساسی)

 

نخست وزارت کشور به عنوان مُجری انتخابات صلاحیت نامزدها را احراز می‌کند، سپس به موجب قانون، شورای نگهبان نظارت می‌کند که آیا تأیید یا ردّ صلاحیت داوطلبان به حقّ بوده است یا خیر. این نظارت که به موجب اصل 99 قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است «مطلق» و شامل نظارت بر رأی‌گیری و روند انتخابات، و نیز صلاحیت کاندیداها می‌باشد و مقید کردن آن به صِرف نظارت بر رأی‌گیری، بدون دلیل و تخطّی از اصل مزبور (= اصل 99) است.

 

⏪ امّا به چه دلیل نظارت شورای نگهبان استصوابی است و نه استطلاعی؟ مطابق همان اصل عقلایی که احرا ز صحّت انتخابات و تأیید و یا ردّ صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را بر عهده مرجعی رسمی و قانونی می‌داند و نیز ضرورت وجود مرجع قانونی کنترل اعمال مجریان (=وزارت کشور) برای برطرف کردن اشتباهات یا سوء استفاده‌های احتمالی نهاد اجرایی، و همچنین پاسخگویی به شکایات و اعتراضات داوطلبان از مجریان انتخاباتی، قانون اساسی نهاد ناظری به عنوان مرجع رسمی ناظر بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدها و عمکرد مجریان انتخاباتی تعیین کرده است. این نهادِ ناظر شورای نگهبان است و در قانون نهاد یا شخص دیگری به عنوان ناظر، یا نهادی که شورای نگهبان به آن گزارش دهد معرّفی نشده است. پس تنها ناظر رسمی و قانونی همین شورای نگهبان است و چون نظارت عقلایی بر رأی‌گیری و تشخیص صلاحیت داوطلبان اقتضای تأیید یا ردّ و ابطال عملی و مؤثّر را دارد و این ویژگی تنها در قالب نظارت استصوابی قابل تحقّق است، بنابراین نظارت شورای نگهبان نیز نظارت استصوابی می‌باشد.

 

از سوی دیگر، قانون اساسی در اصل نود و هشتم خود، حقّ تفسیر قانون اساسی را به شورای نگهبان داده است (1) و این شورا به دفعات «نظارت» موجود در اصل نود و نهم قانون اساسی را به «نظارت استصوابی» تفسیر کرده است.

 

البتّه این نظارت در چارچوب قانون و بر مبنای شرایطی است که قانون برای نامزدها و یا نحوه اجرای انتخابات تعیین کرده است. در واقع شورای نگهبان عهده‌دار بررسی وجود شرایط مندرج در قانون در داوطلبان و در عملکرد مجریان انتخاباتی می‌باشد. البتّه طبق وظیفه اگر وجود این شرایط را مُحرز نبیند صلاحیت داوطلبان و یا صحّت انتخابات را تأیید نخواهد کرد.

 

منبع : کتاب «پرسش و پاسخ، جلد 3، صص 197-200»

 منبع : سایت علامه مصباح یزدی و تلگرام