رضا صیادی در بخش سخن نخست ماهنامه همشهری آیه می نویسد :
سرعت تغییر سبک زندگی شتاب عجیب و غریبی پیدا کرده. تا چند سال پیش نگرانی کارشناسان خانواده این بود که اهل خانه در بیشتر شئون زندگی تلویزیون را مبنا قرار میدهند و به جای اینکه به یکدیگر نگاه کنند، به جعبهی جادو خیره میشوند ولی حالا شرایط از این هم بحرانیتر شده.
تلویزیون هرچه بود برای همه یکی بود و خودش میتوانست یک نقطهی اشتراک باشد اما در چند سال اخیر محوریت از تلویزیون به تلفنهای همراه منتقل شده و امروز در بسیاری از خانهها، اعضای خانواده مانند غریبههای هماتاق کنار هم مینشینند و ساعتها به گوشی موبایلشان خیره میشوند.
آنهایی که افراطیترند حتی موقع غذا و مهمانی و جشن و عزا نیز دستبردار نیستند و همیشهی خدا چشم در چشم تلفن همراهشان هستند.
آدمها هر کدام در دنیای خودشان غرقند و صرفا کنار یکدیگر نفس میکشند. به یکدیگر بیتوجه میشویم و گاهی همین بیتوجهیها باعث میشود آرامش ظاهری در خانه حاکم شود. غافل از آنکه آتشی زیر این خاکستر در حال گر رفتن است. در چنین اوضاعی زندگی مانند شیشهی نازکی میشود که ممکن است با تلنگری فرو بریزد.
هر کس برای این سهلانگاری خود توجیه و استدلالی دارد. گروهی در پی تفریح و سرگرمیاند، عدهای دیگر میخواهند کارکرد مطالعاتی به موبایلبازی خودشان بدهند و از قضا افراد بسیاری هم هستند که در این میان احساس میکنند وظیفهی خطیری برای تبلیغ دین در شبکههای اجتماعی دارند در حالی که بسیاری از آنها از اساس نه بار علمی تبلیغ دین را دارند و نه با اقتضائات تبلیغ دین در فضای مجازی آشنایند.
آنها مانند افرادی هستند که صرفا لباس غواصی به تن میکنند و وارد آب میشوند و اصلا حواسشان نیست اگر مرد دریا نباشند، خودشان قبل از همه غرق میشوند.
در چنین شرایطی است که برخی از همین افراد به ظاهر مبلّغ، خودشان سرآمد بسیاری از هنجارشکنیهای اخلاقی و شرعی میشوند. اتفاقی که در روابط حقیقی برای جامعهی مذهبی قبح ذاتی دارد، در فضای مجازی مثل آب خوردن رخ میدهد و کسی هم متوجه نمیشود.
وقتی که میتواند برای پرشدن گنجینهی معارف الهی سپری شود، از قضا به اسم تبلیغ دین هدر میرود و کار دینی صرفا به کپی چند متن، چند حدیث و چند عکس تقلیل مییابد.
این درست که نمیتوان فضای مجازی را رها کرد و حتما باید برایش برنامهریزی کنیم اما دقیقا مشکل در نبود همین «برنامه» است. امروز آنهایی که «میدانند» کمتر حاضر میشوند وقتشان را در فضای مجازی سپری کنند و به همین دلیل فضا برای جولان آنهایی که «نمیدانند» بیشتر مهیا میشود.
امروز فضای مجازی نیاز به «تولید» دارد اما این خط تولید آنقدر ناقص است که گاهی اوقات به ضدخودش تبدیل میشود. حوزههای علمیه که وظیفهی ذاتیشان تبلیغ دین است امروز باید فکری برای این معضل بکنند.
طلبههایی که بیشترشان به اجتهاد و تشخیص خود عمل میکنند، هرچند گاهی ابتکارات خلاقانه و قابل تحسین بروز میدهند ولی قطعا نمیتوانند در فضای مجازی جریانساز و موجآفرین باشند.
این معدود تکنوازیهای شنیدنی باید در یک سمفونی مدیریت شده به کار گرفته شوند تا جریان قدرتمند ایجاد کنند. اگر این جریان ایجاد شود، تبلیغ دین در فضای مجازی به استراتژی کپی منحصر نخواهد ماند و به فضایی برای تولید محتوای جدید تبدیل میشود.
سخن نخست سردبیر ماهنامه همشهری آیه