" وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِک لَآیاتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَکرُونَ " و از نشانه‌های او اینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد آری در این [نعمت] برای مردمی که می‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایی است.

 

در ادامه مطلب همراه دانشجو ایران باشید

 

 

 مجتبی رضایی نیا متولد ۷۲ و نگار حجازی متولد ۷۳، زوج جوان دانشگاه پیام نور شیراز هستند که هر دو در رشته برق تحصیل می‌کنند. آن‌ها هم کلاسی و از فعالان بسیج دانشگاه هستند که در یک ذیحجه سال روز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) یعنی ۱۵ مهر ۹۲ در مراسم ساده دانشگاه، پیوند خوردند و حالا بعد دوسال از زندگی مشترکشان، چنان افکارشان شبیه به هم شده بود که می‌توان گفت به معنای واقعی "ما" شده بودند.

 

 آنطور که می‌گفتند؛ دانشجویان دانشگاه در تدارک جشن سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و سخت در جستجوی یک زوج بودند تا مراسم عقدشان را در دانشگاه برگزار کنند. آن‌ها هم که از قبل قرار بوده عقدشان را در دفتر ازدواج برگزار کنند، پیشنهاد دوستانشان را می‌پذیرند و یک روز خاطره انگیز را رقم می‌زنند که این جشن دیدگاه‌های دانشجویان مجرد را نسبت به ازدواج ساده، با تغییرات مثبتی روبه رو می‌کند.

 

این گفت و گوی صمیمانه در منزل ساده و باصفای این زوج خوشبخت دانشگاه پیام نور شیراز رقم خورده است؛ خانه ای کوچک در کوچه پس کوچه‌های حوالی فلکه خاتون. تقریباً چهار پنج کوچه پیچ در پیچ و دراز را می‌گذرانیم تا به آنجا برسیم، رضایی به شوخی می‌گفت چون نشانی منزلمان کمی پیچیده است مهمانی برایمان نمی‌آید!

 

با لبخند از خاطره نان، پنیر و هندوانه ای می گویند که برای دعوت دوستان متأهل و مجرد هم دانشگاهی به منزلشان به عنوان شام تدارک دیده بودند و تاکید می‌کنند که آن شب در عین سادگی به همه خوش گذشته است.

 

حجازی هدفش را از این مهمانی‌ها، رفت و آمد با دوستان مذهبی بیان می‌کند تا در آینده فرزندش در این فضاها بزرگ شود.

 

حجازی می‌گفت اول قصد داشتم به توصیه مقام معظم رهبری مهریه را ۱۴ سکه بگذارم اما چون در طول مدت خواستگاری چندین بار من و آقای رضایی به مشهد مشرف شدیم، به نیت امام رضا علیه السلام مهریه را هشت سکه گذاشتیم. از جشن عروسی که می‌پرسم می گویند جشنی در کار نبوده و تنها مراسم همان عقدی بوده که در دانشگاه برگزار شده است و بعد از ۹ ماه هم به خانه خودشان آمده‌اند.

 

حجازی می‌گوید پدر شوهرم هزینه جشن عروسی را متقبل شده بودند اما ما جشن را نپذیرفتیم و مقداری از آن هزینه را برای شهریه دانشگاه و مخارج تحصیلی و وسایل مورد نیاز زندگی نگه داشتیم و با بقیه پول هم یک خودرو خریدیم، خانه ای هم که در آن ساکن ایم، برای پدر شوهرم است.

 

زندگی مشترک در حالی که هردو هنوز دانشجو هستید برایتان سخت نیست؟

بعد از عقد نگاهت به زندگی اصولی تر، وقتت ارزشمندتر، حواس پرتی‌ها کمتر و تمرکز بیشتر می‌شود. نگاه ما به زندگی متاهلی دانشجویی مثل زندگی خوابگاهی ساده و با حداقل امکانات است و با این نگاه توقعمان را از زندگی پایین آورده‌ایم. به جز یک سری قول‌های عملی نشده، هیچ تسهیلاتی را ارائه ندادند، احتمالاً تسهیلات ازدواج دانشگاه نصیب آینده فرزندانمان شود.

 

خوراک ما که مثل بقیه دانشجوها از سلف دانشگاه تأمین می‌شود، بقیه مخارج زندگی متاهلی مثل مهمانی‌ها و رفت آمدها که ما اغلب یا سرکلاس دانشگاه یا در نهاد رهبری مشغول کار دانشجویی و یا بیرون از منزل هستیم؛ یعنی عملاً خانه نیستیم و اگر هم مهمانی بیاید خیلی ساده با چای و خرما از آن‌ها پذیرایی می‌کنیم.

 

 

به نظرتان مزایا و معایب ازدواج دانشجویی چیست؟

از مزایای برگزاری ازدواج دانشجویی در فضای دانشگاه و در بین دانشجویانی که اغلب جوان و مجرد هستند، ضمن تغییر دادن نگاه‌هایشان نسبت به ازدواج، آن‌ها را به این باور می‌رساند که می‌توان به آسانی و سادگی زندگی مشترک را آغازکرد.

 

از دیگر مزایای آن چون هر دو مشغول تحصیلیم اصلاً فرصتی برای زرق و برق دادن به زندگی را نداریم و همه چیز خیلی ساده پیش می‌رود و کم کم زوج دانشجو به این روند ساده زیستی عادت می‌کنند و حتی می‌توانند تا آخر عمر به همین روند ادامه داد.

 

از معایبش شاید کمی افت تحصیلی است و برای ما که شهریه دانشگاه می‌دهیم همین دغدغه شهریه آدم را از درس زده و انگیزه را نسبت به ادامه تحصیل کم رنگ تر می‌کند، قبلاً شهریه متاهلان نصف بقیه حساب می‌شده، اما حالا این قانون برداشته شده است.

 

نظر شما در مورد وجود افرادی امین در دانشگاه به عنوان واسطه ای بین دانشجویان برای ازدواج دانشجویی چیست؟ آیا در دانشگاه شما چنین افرادی وجود دارند؟

تا آنجا که ما در جریانیم در دانشگاهمان چنین اشخاصی وجود ندارد، اما وجود چنین افرادی در دانشگاه به صورت محرمانه لازم است. چراکه از زمانی که ما ازدواج کردیم دانشجویان زیادی برای مشاوره ازدواج به ما مراجعه می‌کنند و این نشان دهنده چنین خلایی در دانشگاه است.

 

فعالیت‌هایتان در دانشگاه چیست؟

در انجمن برق، بسیج و نهاد رهبری مشغول هستیم، از فعالیت‌های انجمن علمی برگزاری کلاس عملی برای رشته برق در دانشگاه است.

 

تفاوت‌هایی بین شناخت دقیق در ازدواج و وسواس در این کار چیست؟

ازدواج مثل هندوانه سر بسته است اما؛ قطعاً باید تحقیقات لازم قبل از آن انجام و مابقی هم به خدا سپرده شود.

 

ازدواج برای آقایان سخت تر است، چراکه آن‌ها باید انتخاب اولیه را انجام دهند. من انتخاب را بیشتر به خانواده‌ام سپردم چون با آقای رضایی هم کلاس بودم و هر روز ایشان را می‌دیدم این احتمال را می‌دادم که اشتباه کنم، اما چون خانواده و مخصوصاً پدرم دید بازتری داشتند بهتر می‌توانستند تصمیم بگیرند.

 

 

ایمان و اخلاق آقای رضایی خیال پدرم را از همه بابت راحت کرده بود؛ در صورتی که ایشان موقع خواستگاری چیزی از امکانات زندگی نداشتند و ترم دوم دانشگاه و سربازی هم نرفته بودند.

 

یعنی برای شما اهمیتی نداشت که مثلاً خانه مستقل از خودتان داشته باشید یا سایر امکانات رفاهی ازدواج؟ دید اطرافیان برایتان اهمیت نداشت؟

من با خانواده‌ام از همان ابتدا تصمیم گرفتیم که حرف اطرافیان برایمان مهم نباشد و این مسئله در تمام مراحل ازدواج رعایت شد؛ از مهریه کم که در اقوام ما کمتر از ۱۰۰۰ سکه وجود ندارد تا جشن ازدواج. حتی بعضی از اطرافیان به این مقدار مهریه می‌خندیدند اما پدرم خیلی قاطعانه برخورد کردند.

 

آیا شما برای زندگی ساده دانشجویی تعریف خاصی دارید؟

این مسئله کاملاً نسبی و بسته به خودساختگی شخص و نوع زندگی فرد در دوران مجردی‌اش دارد، کسی که در دوران مجردی یک زندگی کاملاً مرفهی داشته، اگر بخواهد در دوران متاهلی یکدفعه زندگی بسیار ساده ای را برای خودش رقم بزند، شاید تا حدی بتواند ادامه بدهد اما از یک جایی به بعد دیگر می‌برد.

 

بخش دوم گفت و گو 

این قسمت دوم گفت و گوی صمیمانه در منزل ساده و باصفای این زوج خوشبخت دانشگاه پیام نور شیراز رقم خورده است، خانه ای کوچک در کوچه پس کوچه‌های حوالی فلکه خاتون. تقریباً چهار پنج کوچه پیچ در پیچ و دراز را می‌گذرانیم تا به آنجا برسیم، رضایی به شوخی می‌گفت چون نشانی منزلمان کمی پیچیده است، مهمانی برایمان نمی‌آید!

 

تعادل باید حفظ شود

 

باید تعادل بین دوران مجردی و متاهلی رعایت بشود مثلاً من اگر در مجردی‌ام هر سه ماه یک کفش می‌خریدم حالا هر شش ماه یک کفش می‌خرم شاید از نظر بقیه این ساده زیستی نباشد اما؛ از نظر خودم به نسبت گذشته ساده است.

 

نظرتان در مورد ازدواج سنتی و مدرن چیست؟

 

رضایی؛ آن ازدواج سنتی که در قدیم بوده و پدر و مادر برای بچه‌هایشان تصمیم می‌گرفتند و دختر و پسر تازه سر سفره عقد همدیگر را می‌دیدند را قبول ندارم.

 

 از طرفی هم این ازدواج‌های امروزی که دختر و پسر کاملاً با هم آشنا می‌شوند و همه برنامه‌هایشان را می‌بندند بعد خانواده‌ها را در جریان قرار می‌دهند، هم مناسب نیست؛ بلکه باید مراحل آشنایی در کنار خانواده‌ها اتفاق بیفتد.

 

حجازی؛ به نظرم وقتی پسر انتخاب اولیه‌اش را کرد، باید سریع خانواده را در جریان قرار بدهد تا بقیه مراحل را آن‌ها باهم پیش ببرند.

 

 

 

تفاوت زندگی مجردی و متاهلی چیست؟

 

همه چیز نسبت به مجردی تغییر کرده است، وقتی از سکوی زندگی متاهلی به دوران مجردی نگاه می‌کنی، بعضی از کارهای دوران مجردی بیهوده به نظر می‌رسد.

 

وجه اجتماعی مان خیلی تغییر کرده، همه یک حساب دیگری روی ما باز کردند و به عنوان یک آدم بزرگ با ما مشورت می‌کنند و ما هم سعی خودمان را می‌کنیم که رفتارمان اصلاح شده تر باشد.

 

مسئولان دانشگاه و مخصوصاً استادها دید بهتری به ما دارند مثلاً؛ چند وقت پیش بعد از اینکه از سر جلسه امتحان بلند شدیم، استاد برای زندگی متاهلی‌مان کلی توصیه و آرزوی خوشبختی کرد.

 

حتی شده ماهی ۳۰۰ هزار تومان پول داشته‌ایم؛ اما برکتش باعث شده به همه چیز برسیم، از برکت‌های دیگر؛ من قبل از اینکه دنبال کار بگردم دوستانم یک کار به من پیشنهاد دادند.

 

 به نظرتان مسئولان دانشگاهی برای تسهیل ازدواج دانشجویی چه باید کنند؟

 

سفر مشهد تنها تسهیل دانشگاه برای زوج‌هاست که هزینه رفت و برگشتش با خود زوج است، حداقل وام ازدواج برای دانشجویان، برای مهریه‌های کم یا سن ازدواج پایین، بیشتر باشد و واقعاً به آن عمل شود.

 

خیلی از دوستان ما عقد هستند؛ اما به علت مشکل مسکن نمی‌توانند سر زندگی خودشان بروند و احساس آرامش ندارند، با راه اندازی خوابگاه متاهلی که در دانشگاه پیام نور وجود ندارد، این مشکل حل می‌شود.

 

به نظرتان موانع ازدواج دانشجویی چیست؟

 

برای پسرها سربازی یکی از این مشکل‌هاست؛ چراکه خانواده دختر نمی‌پذیرند که داماد به سربازی نرفته باشد.

 

توقعات بالای دختر و پسرها و همچنین خانواده‌ها مانعی دیگر در این مسیر است، گاهی نیز همین درس و دانشگاه خودش یک مانع می‌شود که جوان‌ها تا درسشان تمام نشود، قصد ازدواج ندارند.

 

عدم فرهنگ سازی برای ازدواج در سن پایین باعث شده تا افرادی هم که همه شرایط را دارند، به بهانه سن کم ازدواج را به تأخیر بیندازند.

 

مدل عقد و ازدواج شما و سبک زندگی امروزتان چقدر در نگرش اطرافیان (دانشجویان و خویشاوندان) تأثیر داشته است؟

 

در خویشاوندان تا حد زیادی نگاه‌ها تغییر کرده و بعضی هم، در سن پایین برای ازدواج آستین بالا زده‌اند، دوستان آقای رضایی هم مشتاق ازدواج شده‌اند و با او در این رابطه مشورت می‌کنند.

 

 

 

شما چقدر دغدغه بچه دار شدن دارید؟

 

خیلی دغدغه‌اش را داریم، پول علت بچه دار نشدنمان نبوده؛ چون ما حقیقیتا برکت را در زندگی مان دیده‌ایم و به اینکه بچه، روزی‌اش را با خود می‌آورد مطمئنیم، تنها نگرانی مان از بچه دار شدن عقب ماندن از درس است.

 

اگر در زندگی از هم دلخور شوید چه می‌کنید؟

 

ما معمولاً زیاد چیزی را به دل نمی‌گیریم و یکی از خوبی‌هایی ازدواج در سن پایین این است که تفکرات و رفتارها کامل شکل نگرفته چون ما هم تفاوت سنی مان کم است و هم در سن پایین ازدواج کردیم بعد از گذرچند ماه خیلی شبیه هم شدیم.

 

عامل بعضی از دلخوری‌ها هم خانواده‌ها هستند؛ البته خانواده‌های ما الحمدلله خیلی خوب بودند و از این نظر مشکلی نبود؛ اما در بین دوستان دیده‌ایم که به علت اختلافات خانواده‌ها، در دوران عقد مانده‌اند و امکان ورود به زندگی خودشان را ندارند.

 

حس سردرگمی و اینکه آدم نمی‌داند، مسئولیتش با خانواده یا همسر یا خودش هست، یکی از بدی‌های دوران عقد است.

 

 

توصیه‌تان به دوستانتان و سایر جوان‌ها چیست؟

 

من در حدی نیستم که بخواهم پیشنهادی بدهم؛ با افرادی که هم سنخ ما نیستند کاری ندارم؛ اما آن‌ها که هم فکر ما هستند، طبق عقاید و افکار خودشان برای زندگی تصمیم بگیرند، بعضی آدم‌های مذهبی و ولایی هنگام ازدواج انگار همه چیز را فراموش می‌کنند.

 

ازدواج چیز خاصی نیست که همه عقایدت را برایش زیر پا بگذاری و نکته بعدی اینکه هم خانواده‌ها و هم خود دختر و پسرها ازدواج را آسان بگیرند.

 

مهریه کم، مراسم عقد ساده در دانشگاه، نداشتن جشن عروسی و حالا هم در پیش گرفتن سبک زندگی متاهلی- دانشجویی ساده، آن چیزی که همه این‌ها را نه تنها برای شما آسان، بلکه لذت بخش کرده و امیدوارانه زندگی را به پیش می‌برید، چیست؟

 

انسان در زندگی انتخاب‌هایی می‌کند و مابقی را به خداوند می‌سپارد، نخ تسبیح همه این‌ها توکل است و اصولاً هم خداوند جواب داده چون می‌داند که ما جز خودش کسی را نداریم.

 

 همین توکل، انگیزه ما برای بچه دار شدن است؛ در حالی که هنوز کار ثابتی نداریم، اگر توکل نداشتیم می‌گفتیم اول کار خوب، بعد بچه دار شدن، حتی در دوران عقد کلمه توکل تکه کلام ما بود.

نظر شما درباره ازدواج دانشجویی چیست ؟