هویج و دیگر هیچ!

 

🍹 دیدار با عموسیفی، یکی از کاسب‌های قدیمی مرکز شهر تهران و کسی که 50 سال است در مغازه‌اش فقط یک جور جنس پیدا می‌شود؛ آب هویج با بستنی.

 

💠 جوان‌های قدیم تهرانی هنوز سیف‌الله مؤذنی را «عموسیفی» صدا می‌زنند. عموسیفی مرد محبوب لحظه‌های خوشی جوان‌های ۳ نسل است. اما روایت دهه چهل و پنجاهی‌ها از عموسیفی و بستنی‌ها و آب هویج‌هایش با نسل‌های دیگر متفاوت است. عموسیفی زبان آن‌ها را خوب‌تر می‌فهمد و کنار لیوان‌های آب هویج، لحظه‌ای با آن‌ها به صحبت می‌نشیند و همدلشان می‌شود. او چیزی نزدیک به نیم‌قرن است که در مغازه‌اش نشسته و شاهد اتفاق‌های تاریخی‌ای بوده که بر میدان حر گذشته.

 

عموسیفی فرق کارگرهای امروز و دیروز را زمین تا آسمان می‌داند: «جوانی‌هایم یکی دوتا کارگر داشتم. آن‌وقت‌ها تو تهرون یک‌میلیون و نیم آدم بود. کارگرهای قدیم ساده‌تر و کم‌توقع‌تر بودند. کارگرهای حالا، تا می‌گویی بالای چشمت ابروست یا قهر می‌کنند یا اخم». میان حرف‌های عموسیفی، یک کاسب قدیمی از دور او را می‌بیند و دست تکان می‌دهد.

عموسیفی هممیان صحبت‌هایش به سبک احوالپرسی مردان قدیم فریاد می‌زند چاکرم، مخلصم. عموسیفی می‌گوید: «من 60 سال است اینجا بستنی می‌فروشم. همه‌چیز همانطوری که بوده، هست. طمع من کم است و مردم این را خیلی خوب می‌فهمند». میان حرف‌های عموسیفی مردی ذکرگویان به او نزدیک می‌شود و تقاضای بستنی می‌کند. عموسیفی با اشاره‌ای به شاگردش می‌گوید که لیوانی بستنی به او بدهد؛ «شاید روزی 10 نفر از این آدم‌ها بیایند و بگویند که بستنی مجانی می‌خواهند. من هم می‌دهم و خدا هم می‌رساند.»

 

⬅️ «جایی که مردونه باشه به زن چه مربوطه؟ من به خانم‌ام نمی‌گم بیاد، اون هم خودش نمیاد»؛ عموسیفی این را می‌گوید و غش‌غش می‌خندد و ادامه می‌دهد: «کاسب خوب باید وقتی صبح از خواب بیدار می‌شود بسم‌الله بگوید و به امید خدا باشد نه به امید خلق خدا... . با مردم صاف و ساده و بی‌غل و غش باشد.

گیرم که خلق را به فریبت فریفتی/ با دست انتقام طبیعت چه می‌کنی؟» بعد ادامه می‌دهد: «اصلاً فرض که من آمدم و در بستنی‌هایم کلک زدم و 100 هزارتومان سود کردم، ولی درنهایت هیچ منفعتی برایم نخواهد داشت چون اعتماد خلق را در پی ندارد. معامله‌ای که برای مشتری سود داشته باشد برای من هم سود دارد. به‌نظر من هر کسی با مردم درست رفتار کند و صاف و ساده باشد خداوند برکت او را زیاد می‌کند. کاسبی ضرر ندارد، آن کسی که ورشکست می‌شود کاسب نیست احتمالاً یک کلکی بغل کاسبی‌اش سوار کرده که اینطور ورشکست شده».

منبع: همشهری دو