پدیده نوظهور داعش و نیروهای وابسته به آنکه با حمایت سردمداران حامی تروریسم همه دنیا را به وحشت انداختهاند هر روز دامنه جنایتهایشان را وسعت داده و امروز قلب اروپا نیز از جنایتهای آنها مصون نیست.
در این میان شجاعت و دلیری رزمندگان و مستشاران نظامی که از ایران و چند کشور مسلمان دیگر برای نبرد با داعش داوطلبانه به جبهههای جنگ اعزام میشوند کمتر در رسانهها به تصویر کشیده شده است.
بیان شجاعت و فداکاریهای مدافعان حرم امری است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید کردهاند و بسیاری از مستندسازان جنگ برای ثبت این شجاعتها وارد میدان شدهاند.
جشنواره فیلمهای مستند مدافعان حرم فرصتی بود تا بخشی از واقعیتها درباره حضور تروریستها در عراق و سوریه توسط مستندسازان ایرانی به تصویر کشیده شود. 3 نفر از این مستندسازان که آثار آنها در جشنواره فیلمهای مستند مدافعان حرم جوایز برتر را کسب کرده از انگیزه ساخت این مستندها و مشکلات و سختیهایی که در این راه داشتهاند و از شجاعت و دلیری رزمندگان در برابر نیروهای دشمن میگویند.
انقلاب بدون مرز
«فرمانده» به روایت محمدهادی نعمت اللهی کارگردان مستند منتخب جشنواره فیلم مدافعان حرم
ایده ساخت مستند «فرمانده» بعد از شهادت «علیرضا توسلی» معروف به ابوحامد، فرمانده لشکر فاطمیون در ذهن من شکل گرفت. آن روزها وقتی با شخصیت بزرگ این شهید و مجاهدتهای او در راه مبارزه با نیروهای تکفیری و داعش در سوریه آشنا شدم آرزو کردم بتوانم مستندی در ارتباط با این شهید بسازم و او را به مردم کشورم معرفی کنم.
دوربین جای اسلحه
در همایشی که قبل از ساخت این مستند در مشهد برگزار شده بود با نیروهای بخش رسانهای لشکر فاطمیون آشنا شدم؛ رزمندگانی که همیشه گمنام بودهاند و اگر تلاش و ایثارگریهای آنها نبود شاید این مستند شکل نمیگرفت.
آنها رزمندگانی افغانستانی هستند که به جای اسلحه، دوربین در دست گرفتهاند تا واقعیتهای مدافعان حرم را به تصویر بکشند و زوایای مختلف این جنگ گسترده را نشان بدهند. این افراد بعدها مجموعه رسانهای لشکر فاطمیون را تشکیل دادند که بسیار غریب ماندند و بسیاری از فیلمهای موجود از نبرد با نیروهای جبهه النصره و داعش توسط این مجموعه ضبط شده است. هنوز هم گمنام باقی ماندهاند.
طوبی و پدر
تلاش ما این بود که این مستند قبل از سالگرد شهادت ابوحامد آماده شود. با سلسله گفتوگوها و همچنین تصویرهایی که از زندگی این فرمانده شجاع توسط همسرش برای ما مهیا شد فیلم مستند فرمانده آماده شد.
طوبی دختر کوچک ابوحامد، در این مستند نقش پررنگی پیدا کرد و ارتباط نزدیک ابوحامد با همسر و فرزندانش بهویژه طوبی به تصویر کشیده شد. مونولوگهایی که در این فیلم قرار دارد و پیامهای صوتی رد و بدل شده بین ابوحامد و همسر و فرزندانش در روزهای آخر قبل از شهادت از ویژگیهای مهم این مستند است.
مرزهای انقلاب
نکتهای که در مورد شهدای مدافع حرم مغفول مانده این واقعیت است که همه این اتفاقات به واسطه انقلاب اسلامی است و اگر ما در آنجا میجنگیم به این دلیل است که قبل از اینکه آنجا مرزهای کشورهای عراق یا سوریه باشد مرز انقلاب اسلامی است و این مرز پس از انقلاب سال 57 شکل گرفته است.
وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) باعث شد تا یک نفر مثل ابوحامد در دوران نوجوانی از این انقلاب انرژی بگیرد. تفاوت ابوحامد و دیگر شهدای افغان در این است که او از دوران نوجوانی با انقلاب اسلامی و امام (ره) همراه میشود. همین همراهی او را در مسیری قرار میدهد تا در جنگ افغانستان و شوروی حضور پیدا کند و بعد از آن در جنگ با طالبان حاضر شده و سالها نیز درگیر جنگ داخلی افغانستان شود.
پس از حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان، به ایران مهاجرت میکند و این چریک مبارز مانند بسیاری از افاغنه مشغول کارگری شده و در کارهایی مانند بنایی و جوشکاری و فعالیت در سنگ کاری نمای ساختمان مشغول میشود.
عاشقان زینب (س)
نقطه اوج زندگی ابوحامد زمانی است که جنگ سوریه آغاز میشود و حرم حضرت زینب (س) به خطر میافتد. همسر ابوحامد به خوبی متوجه بیقراریهای همسرش میشود و میداند که او نمیتواند نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد.
ابوحامد علاوه بر اینکه خود برای دفاع از حرم لباس رزم به تن کرده و به سوریه میرود 20 نفر از دوستان قدیمی خود را که در جنگ با شوروی و همچنین طالبان حضور داشتهاند، برای رفتن به سوریه و مبارزه با دشمنان اسلام همراه میکند و این 21 نفر تصمیم میگیرند گروهی تشکیل داده و برابر نیروهای داعش بایستند و به این ترتیب هسته اولیه لشکر فاطمیون شکل میگیرد.
گرچه روزهای اول، این گروه شجاع زیاد جدی گرفته نمیشدند اما با فتوحات مختلفی که آنها بهدست آوردند نقش تعیین کنندهای در جنگ پیدا کردند و امروز همه آنها را بهعنوان مجاهدان مبارز میشناسند.
از تیپ به لشکر
نخستین حضور این 21 رزمنده در حومه دمشق و فرودگاه این شهر است و آنها در عملیاتی که برای فتح 9 مقر دشمن صورت میگیرد با شجاعت یکی از این مقرها را فتح میکنند.
دشمن برای پس گرفتن این مقرها با تمام قوا حمله میکند و تنها مقری که سقوط نمیکند همین مقری است که در دست این 21 رزمنده افغان بود و آنها یک هفته با کمترین امکانات برابر دشمن مقاومت میکنند. رشادتهای لشکر فاطمیون از همانجا آغاز میشود و فرماندهان سوری متوجه میشوند با نیروهایی مواجه هستند که به خوبی اصول جنگ را میدانند و بسیار خوب صحنه جنگ را مدیریت میکنند. لشکر فاطمیون تا قبل از شهادت ابوحامد، تیپ بود و بعد از شهادت او تبدیل به لشکر شد.
عاشقان واقعی
حضور رزمندگان افغان در نقش مدافعان حرم همیشه با مظلومیت همراه بوده و برچسبهای بسیاری به آنها زده میشود. نخستین آن، این است که آنها برای پول میجنگند یا برای گرفتن اقامت در ایران به این جنگ آمدهاند.
من مدتها با آنها زندگی کرده و از نزدیک شاهد بودهام که آنها برای عشق و اعتقادشان کار و مغازه و خانواده را رها کرده و برای دفاع از حرم به جنگ با دشمن آمدهاند. متأسفانه در کشور ما نیز نگاه بعضی افراد به مهاجران افغان نگاهی از بالا به پایین است اما دلاوریهای لشکر فاطمیون در نقش دفاع از حرم بهنوعی خط بطلانی بر این تفکرهاست.
روایتی از یک جوشش
فیلم مستند فرمانده، روایت این قصه است که چطور یک انسان در دل افغانستان به واسطه انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی (ره) جوششی در وجودش شکل میگیرد و به قم میآید تا درس طلبگی بخواند و با شروع جنگافروزی طالبان درس طلبگی را رها کرده و به جنگ با طالبان میرود و بعد از آن دوباره به ایران بازمی گردد و مشغول بهکار و درس میشود اما با شروع جنگ سوریه تصمیم میگیرد برای جنگ با دشمن لباس رزم را دوباره به تن کند.
در مستند فرمانده، لشکر فاطمیون را فرزند حضرت امام (ره) خطاب کردیم و بهواسطه ابوحامد یکبار دیگر مسیر شکلگیری انقلاب و بعد از آن را مرور کردیم. ابعاد شخصیتی ابوحامد فراتر از دیگر شهدای افغان است. او در جنگ ایران و عراق نیز در کنار رزمندگان کشورمان حضور داشته و در کنار تمام مشخصهها و ویژگیهای یک انسان چریک که دائم در حال جنگ است بهشدت از روحیه لطیف و شاعرانهای برخوردار بوده است.
رفتار او با اعضای خانواده و فایلهای صوتی و متنهایی که در فضای مجازی بین او و همسر و فرزندانش رد و بدل شده است و همچنین جمله او که «اسلام مرز ندارد» در این فیلم به تصویر کشیده شده است و او این واقعیت را به اثبات رساند. ابوحامد سرانجام در سال 93 در ارتفاعات تل قرین بهآرامش میرسد.
خطرهای در کمین
فیلمهایی که توسط دیگر رزمندگان با دوربینهای کوچک فیلمبرداری یا گوشیهای تلفن همراه از ابوحامد گرفته شده است به خوبی نشان میدهد که او از محبوبیت خاصی بین رزمندگان لشکر فاطمیون برخوردار بوده. البته از آنجا که ابوحامد اغلب اوقات با دوربین هندیکم از دیگر رزمندهها فیلم میگرفت به همین دلیل فیلمهای کمتری از او در مقایسه با شهدای دیگر موجوداست.
بخشهایی از فیلم مستند فرمانده که توسط نیروهای بخش رسانهای لشکر فاطمیون تهیه شده است به خوبی شرایط رزمندگان و رشادتهای آنها را در این نبرد نشان میدهد. تهیه این فیلمهای مستند در شرایطی که تکتیراندازان دشمن در هر نقطه از شهر برای شکار رزمندگان به کمین نشستهاند بسیار سخت و دشوار است.
جنگ شهری با جنگی که 8 سال با عراق داشتیم بسیار متفاوت است. در دفاعمقدس خاکریز دشمن روبهروی ما قرار داشت و میدانستیم که پشت خاکریز، دشمن کمین کرده است اما در جنگ شهری همه ساختمانهای اطراف، خاکریز دشمن است و آنها از این ساختمانها به شما احاطه دارند و علاوه بر آن تلههای انفجاری و عملیاتهای انتحاری شرایط را پیچیدهتر میکند.
در این شرایط سخت، نیروهای بخش رسانهای لشکر فاطمیون از رشادتهای رزمندگان فیلم تهیه کردهاند تا برای همیشه در تاریخ ثبت شود. تعدادی از آنها در همین لحظات به شهادت رسیدهاند ولی هیچگاه چشم سوم آنها برای ثبت این حقایق بسته نمانده و رزمنده دیگری راه آنها را ادامه داده است. شجاعت ابوحامد در لحظه شهادت او نیز نمود داشت.
این لحظات توسط رزمندگان لشکر فاطمیون به خوبی به تصویر کشیده شده است. ابوحامد و همرزمانش یک روز کامل در تل قرین در محاصره بودند. این ارتفاعات در نزدیکی مرز سوریه و رژیم اشغالگر قدس قراردارد و در این چند سال دائم به آنجا حمله میشد و مدتی نیز در دست نیروهای تکفیری بود. ابوحامد چند دقیقه قبل از شهادت از همه نیروهایش میخواهد که آنجا را ترک کنند و خودشان را از محاصره نجات بدهند.
او به همراه معاونش در بالای تپه میمانند و پس از یک مقاومت جانانه با اصابت موشک دشمن به شهادت میرسد. بسیاری از رزمندگانی که در این مستند چهره آنها به نمایش درآمده است در عملیاتهای مختلف در راه دفاع از حرم به شهادت رسیدهاند و در این مستند به خوبی میتوان رشادتهای آنها را لمس کرد.
شهادت برای حقیقت
با مرتضی شعبانی؛ تهیهکننده «پل»، بهترین فیلم مستند جشنواره
مستند «پل» روایت انسانهایی است که برای نجات خاک کشورشان از چنگ دشمن، با شوق شهادت را در آغوش میکشند؛ کسانی که با فتوای مرجعیت برای آزادی مردمی که اسیر داعش شدهاند داوطلبانه برای نبرد با تروریسم آمدهاند. لحظه تیرخوردن و شهادت یکی از فیلمبردارانی که شجاعت و دلیری رزمندگان را به تصویر میکشید، نقطه اوج این مستند است که بارها از شبکههای مختلف سیما به نمایش در آمده است.
اطلاعرسانی از وضعیت مبارزه با پدیده داعش و مقابله با رسانههای بیگانه که واقعیت جنگ در کشور عراق را تحریف میکنند انگیزهای بود که باعث شد دوربین در دست بگیریم و برای ثبت این لحظات به کشور عراق سفر کنیم.
دروغ بزرگ
رسانههای آمریکایی با ادعای اینکه کشورشان در جنگ با داعش حضور دارد سعی میکنند افکار عمومی را به نقطه دلخواه خودشانسوق دهند و ما وظیفه داشتیم که واقعیت موجود در جنگ با داعش و عدمحضور نیروهای آمریکایی در مبارزه با این گروه را به همه نشان بدهیم.
ما بهعنوان اصحاب فرهنگ وظیفه داریم واقعیت پدیده نوظهور و خطرناک داعش را که همه دنیا و ازجمله غرب آسیا را تهدید میکند به همه مردم جهان نشان بدهیم. در حقیقت هر جا مظلومی وجود داشته باشد باید حضور پیدا کنیم تا ندای مظلومان را به گوش همه برسانیم.
موضوع این فیلم مستند، پاکسازی و مبارزه با نیروهای داعش در مقدادیه عراق است. در ورودی این شهر، رودخانهای قرار دارد که روی آن یک پل احداث شده است و همه اتفاقات و حوادث مربوط به تصرف این پل، مقابل لنز دوربین رخ میدهد و یکی از فیلمبرداران این مستند نیز با شلیک نیروهای داعش روی همین پل زخمی میشود و ساعتی بعد به شهادت میرسد.
شهید علی انصاری که یکی از فیلمبرداران این مستند بود در راه نشان دادن حقیقت جنگ عراق و داعش به شهادت رسید. این مستند از شبکههای مختلف سیما پخش شده و بازتاب بسیار زیادی میان مردم داشته است.
ندای وظیفه
تصاویری که آنجا دیدم و لحظاتی را که با همه وجود لمس کردم هیچگاه فراموش نمیکنم. نیروهای داوطلب مردمی عراق با فتوای مراجع برای آزادی کشورشان از دست داعش احساس وظیفه کرده و برای مبارزه با تروریسم اسلحه در دست گرفته و با گذراندن دورههای آموزشی برای نبرد آمده بودند. در این فیلم بسیاری از این نیروهای داوطلب را میبینیم.
جنگ عجیبی در آنجا رخ داده است و نیروهای عراقی اعم از شیعه و سنی بدون اینکه از مرگ هراسی داشته باشند مقابل داعشی میجنگند که آنها نیز ظاهراً همین خصوصیت را دارند و از مرگ واهمهای ندارند.
آنها نیز داوطلبانه و با حمایت کشورهای حامی تروریسم که در رأس آنها رژیمصهیونیستی قرار دارد شعله این جنگ را برپا کردهاند. در مستند پل، تهیهکننده بودم اما در عملیات جوفالصخره و آزادسازی سعدیه بهعنوان مستندساز حضور داشتم و در مثلث مرگ از نبرد رزمندگان عراقی برابر داعش فیلم مستند ساختم.
دومین شغل سخت دنیا
تولید مستند در هر شرایطی دشوار است و فیلمساز با مشکلات و خطرات بسیاری مواجه میشود. بعد از شغل معدن، دومین شغل سخت در دنیا روزنامهنگاری و ساخت مستند است که در واقع هردو از یک جنس هستند. تولید مستند بحران بهمراتب سختتر از مستندهای دیگر است.
دراین نوع مستندها بهخصوص اگر درباره جنگ باشد تصویربردار نمیتواند مانند رزمندهها در پشت خاکریز پناه بگیرد و باید لنز دوربین خود را برای شکار لحظهها بیرون از جانپناه قرار بدهد. مستندساز جنگ باید میان جنگ حضور داشته باشد و این یعنی همیشه در معرض تیر مستقیم است.
او نه اسلحهای دارد و نه جانپناهی. زمانی کار سختتر میشود که در کشوری مانند عراق که هیچ شناختی نسبت به آنجا ندارید و برای برقراری ارتباط، با مشکل مواجه هستید بخواهید فیلم مستند بسازید.
در نبرد عراق، ماشینهای انتحاری که چند تن مواد منفجره در آنها جاسازی شده است و بهصورت هوشمند به سمت هدف میروند و حجم انفجار بالایی دارند جان مستندسازان را به خطر میاندازند و ما همه این اتفاقات را از نزدیک لمس کردهایم.
تکتیراندازها در همه جا حضور دارند و شما دشمن را نمیبینید و زمانی که مشغول فیلمبرداری هستید بهدلیل نداشتن خاکریز و جانپناه در معرض تیر مستقیم دشمن قرار دارید. شهادت یکی از فیلمبرداران مستند پل بهخوبی شرایط سختی را که برای مستندسازان در این منطقه وجود دارد نشان میدهد.
شاگردان آوینی
با محسن اردستانیرستمی؛ کارگردان مستندهای «معلم» و «فاتحان فردا» از فیلمهای برگزیده جشنواره
از دوران کودکی با مفهوم شهادت به خوبی آشنا بودم. داییام در جنگ تحمیلی به شهادت رسید. مادرم، خواهر شهید بود و از کودکی فضای شهادت و مظلومیت شهدا را با همه وجود لمس کرده بودم. روز اولی که دوربین در دست گرفتم و عزمام را برای ساخت فیلمهای مستند جزم کردم تصمیم گرفتم صحنههایی را به تصویر بکشم که دوربینهای دیگر آنها را ضبط نمیکنند.
عهد کردم اگر نتوانم حرفی درباره مظلومها بزنم آن روز، روز مرگم باشد. استاد من شهیدآوینی است و خودم را پرورش یافته مکتب او میدانم و در حقیقت تعالیم این شهید باعث شد تا به سوریه بروم و از مجاهدتهای رزمندگان و مظلومیتهای آنها فیلم تهیه کنم.
پیچیدگیهای جنگ در سوریه
مظلومترین شهدای مدافع حرم رزمندگان افغان لشکر فاطمیون هستند و از آنها مظلومتر شهدای رزمنده پاکستانی لشکر زینبیون هستند. از شهدای پاکستانی کمتر نام و نشانی وجود دارد. 2 بار برای تهیه مستندهای معلم و فاتحانفردا به سوریه رفتم و در مرکز جنگ و درگیریها حضور داشتم.
به گفته یکی از دوستان که سالها در جنگ تحمیلی حضور داشت کسانی که در جبهه کردستان جنگیده باشند توان حضور در جنگ سوریه را دارند و رزمندگانی که در منطقه جنوب حضورداشتند شاید نتوانند به خوبی در فضای چریکی و جنگ شهری در سوریه و عراق بجنگند. جنگ سوریه، جنگ تکتیراندازهاست و این موضوع را در زمان 8 سال دفاع مقدس کمتر شاهد بودیم اما در جنگ سوریه تکتیراندازها نقش تعیینکنندهای دارند.
از سوی دیگر وجود جاسوسها در خط مقاومت، معادله جنگ را پیچیده کرده است. یکبار وقتی 5 نفر از رزمندگان مدافع حرم برای شناسایی وارد خط دشمن شدند بلافاصله شبکه ماهوارهای اورینت که سومین شبکه تلویزیونی تکفیریهاست خبر نفوذ 5 نفر از رزمندگان در خط دشمن را اعلام کرد! جنگ سوریه بسیار پیچیده است، کاملاً برخلاف برخی که تصور میکنند این جنگ ساده است.
با وجود آنکه تیپ حضرت رقیه در ارتش سوریه شیعه هستند اما نمیتوان به قدرت ارتش این کشور اعتماد کرد و به همین دلیل خط مقدم زیاد امن نیست. در این جنگ مواردی پیش آمده است که نیروهای لشکر فاطمیون و زینبیون به همراه مستشاران ایران در عملیات، منطقهای را آزاد و آن را به ارتش سوریه سپردهاند اما این منطقه دوباره سقوط کرده است.
واقعیت از دریچه لنز دوربین
واقعیت جنگ سوریه را وقتی برای ساخت مستند به این کشور رفتم با همه وجود لمس کردم. از زینبیه تا خط مقدم، جایی که ابوحامد به شهادت رسید روزهای سختی را سپری کردیم. گاهی اوقات مجبور بودیم در یک اتاق 2 یا 3 روز محبوس باشیم. برای ساخت مستند معلم 4 روز و برای ساختن مستند فاتحان فردا 10 روز در سوریه ماندیم و از نزدیک شاهد رشادتهای رزمندگان در دفاع از حرم بودیم.
سوژه مستند معلم درباره رزمندهای است که نام نظامی او معلم بود. این رزمنده افغان سالها در زینبیه دمشق فعالیت داشت و با شروع جنگ، برای دفاع از حرم سلاح در دست گرفته بود و مبارزه میکرد. در مستند فاتحان فردا رزمندهای به نام ابوعباس شکارچی تکفیریها و داعشیها به تصویر کشیده شده است. این رزمنده پیش از این در حزب الله لبنان و در جنگ 33 روزه نیز حضور داشت.
او در دانشگاه شریف تهران پذیرفته شد اما با شروع جنگ سوریه در چهارشنبهسیاه به این کشور رفت. او تکتیرانداز حرفهای و مسئول آموزش به تکتیراندازهای لشکر فاطمیون است که گردانی از تکتیراندازها تشکیل داده و نقش تعیینکنندهای در لشکر فاطمیون دارد.
قبل از شروع هر عملیات با رزمندگان فاطمیون مصاحبه میگرفتیم و در همان عملیات تعدادی از آنها شهید یا اسیر میشدند. یکی از آنها شهید سلیم اقبالی و از تکتیراندازانی بود که پیکرش هنوز بازنگشته است. وقتی از رزمندهها میپرسیدیم که آیا میترسید؟ پاسخ میدادند میترسیدیم اما خدا ترس را از ما گرفت. رزمندگان لشکر فاطمیون از شجاعترین نیروهای مبارز در سوریه هستند.