«روزنامه آفتاب یزد اخیراً توئیت انگلیسی نوشته شده منتسب به سعید جلیلی را بهانه تخفیف جلیلی و جبهه سیاسی جلیلی کرده است.»
داریوش سجادی همکار سابق روزنامههای اصلاحطلب با اشاره به این موضوع نوشت: هر چند انتساب توئیتی مزبور به جلیلی تکذیب شد اما جنس استهزای آفتاب یزد و عقبه فکری متحد آفتاب یزد را قبل از دغدغه با حسن نیت باید از جنس همان شعار زننده بعد از انتخابات 92 گذاشت که در عنیفترین شکل ممکن یک جانباز جنگ و سردار دیپلماسی مملکتشان را بدین شکل بدرقه کردند که «بدون هیچ دلیلی- خا... تو سر جلیلی!». امری که به وضوح نشاندهنده برونریخت غیظ عمیق این اقشار از انقلاب اسلامی و فرزندان و حاملان انقلاب اسلامی است.
وی با تأکید بر مغلوب شدن روشنفکرانی که ادبیات انقلابی و اسلامی جلیلی را نمیشناسند نوشت: این مغلوبیت ناشی از بیاطلاعی و ناآشنایی ایشان با مفاهیم قرآنی و دینی است که اصلیترین شاخص برای سیاستورزانی است که قرار است در عمق دیپلماتیک جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان و رقبای مملکت مدافعی ایدئولوژیک با فهمی بصیر از مواضع و سرحدات عقیدتی و سیاسی مملکتشان باشند!
نمونه برجسته آن را در ادبیات و مفاهیم و گویش افرادی مانند دکتر سریعالقلم میتوان به وضوح ردیابی کرد که علیرغم برخورداری از تبحر در زبان انگلیسی و عمق مطالعاتی و آکادمیک، در هیچ کدام از امریهها و نسخهنویسیهای سیاسی ایشان نمیتوان ارزنی از مفاهیم و مبانی انسانشناسانه و جهانشناسانه برگرفته از منابع دینی و قرآنی را ردیابی کرد.
طنز ماجرا نیز آنجاست که چنین شخصیتهایی با نان نحافت اندیشه دینشناسانهای قرار است با زبان شیوای انگلیسی مدافع و تأمین و تحصیلکننده منافع ملی و دینی و عقیدتی مملکت شوند!
امثال آفتاب یزدیان(!) آیا میتوانند پاسخگوی این پرسش باشند که چگونه طبع نازکاندیششان میتواند از قبل ناآشنایی امثال جلیلی با زبان انگلیسی برنجد اما بابت همین ناآشنایی و ناانگلیسیدانی رئیس جمهور مملکت که ادعای برخورداری از دکترای حقوق از دانشگاه کلدونین گلاسکو در انگلستان را دارند؛ طبع لطیف ایشان جریحهدار نمیشود!؟
وی با انتشار ویدئویی از روحانی که با مشقت انگلیسی صحبت میکند نوشت: آیا باید باور کنیم جناب روحانی با چنین سطحی از انگلیسیدانی از رساله دکترای خود با زبان انگلیسی در مقابل اساتید دانشگاه گلاسکو دفاع فرمودهاند؟! آیا جز این است که دوستان گرانقدر در مواجهه با انگلیسینادانان، به صورتی پارادوکسیکال برای برخی «ننهاند» و برای برخی دیگر «زنبابا»!؟