این زمین متبرک به چادر مادرم حضرت زهراست

 

"من و دخترم با شهید مدافع حرم سعید سامانلو به حج مشرف شدیم. ابتدا رفتیم مدینه، سراسر آن شهر را دامادم بدون کفش راه می‌رفت. گفتم سعید جان چرا کفش نمی‌پوشی. گفت: مادر، چادر خانم حضرت زهرا(س) به این زمین‌ها کشیده شده است..."

 

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مادر خانم همسر شهید مدافع حرم "سعید سامانلو" که چندی پیش در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسید، می‌گوید: سال ۸۲ یا ۸۳ بود که من و دخترم با شهید سعید سامانلو به حج مشرف شدیم. ابتدا رفتیم مدینه، سراسر آن شهر را دامادم بدون کفش راه می‌رفت. گفتم سعید جان چرا کفش نمی‌پوشی. گفت: مادر، چادر خانم حضرت زهرا(س) به این زمین‌ها کشیده شده است...

 

 

 

لازم به ذکر است، "سیدمحمد رباط جزی" پدرخانم این شهید مدافع در تاریخ 12 بهمن سال 71 در درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب در سردشت به شهادت رسید.

 

 

مراسم تشییع پیکر شهید سامانلو

 

گفته می‌شود شهید سامانلو و شهید مدافع حرم "علی اکبر عربی" همواره شعر زیر را زیر لب زمزمه می‌کردند:

 

هوای این روزای من هوای سنگره

یه حسی روحمو تا زینبیه میبره

 

تا کی باید بشینمو خدا خدا کنم

به عکس صورت شهیدامون نگاه کنم

 

حالا که من نبودم اون روزا تو کربلا

بی بی بزار بیام بشم برای تو فـــدا

 

درسته که من آدم بدی شدم ولــی

هنوز یه غیرتی دارم رو دختره علی

 

چی میشه پرچم حرم برام کفن بشه

سلام به بی بی شهادتین من بشه

 

تشکلی‌هایی که بازی قدرت را خوردند/ بی بند و باری، دام جدید برای جذب سیاسی!

بازندگان پروژه اصلاحات، اینبار بازی جدید خود را با احیای جنبش دانشجویی زنان مد نظر «آلن تورن» همراه با بی‌بند و باری و سوء استفاده از مشکلات مختلف اجتماعی به خصوص معضلات جنسی در دانشگاه‌ها کلید زده‌اند!

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تاریخ حیات سیاسی تشکل‌های دانشجویی در 37 سال بعد از انقلاب مانند بسیاری از جریا‌ن‌ها و اشخاص پر است از ریزش‌ها و رویش‌ها! هرچند همواره جنبش دانشجویی به دلیل بستر سالم روح و روان پاک جوانان ایرانی رویشگاه جوانه‌های امید در مسیر حرکت انقلاب بوده است اما همواره مورد طمع و سیاست‌ورزی دشمنان هم قرار گرفته.

 

دفتر تحکیم وحدت انجمن‌های اسلامی دانشجویان به عنوان با سابقه‌ترین تشکل دانشگاهی کشور بهترین نمونه برای تجربه‌های خوب و بد جنبش دانشجویی در 37 سال اخیر است. انجمن‌های اسلامی که در همان سال اول انقلاب مهم‌ترین حادثه پس از انقلاب را با تصرف لانه جاسوسی آمریکا رقم زدند در ادامه مسیر خود روزهای پر فراز و نشیبی را گذرادند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مهم‌ترین چهره‌های سفید و سیاه 10 سال اخیر کشور از دل همین انجمن‌ها بیرون آمدند.

 

پس از ماجرای تسخیر سفارت انجمن‌های اسلامی  هرچند همچنان در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند اما به چند دلیل نقشی اساسی در تحولات نداشتند. دور بودن فضای دانشگاهی پس از انقلاب فرهنگی از فضای سیاسی از یک سو و حضور بسیاری از فعالان انقلابی دانشگاه در جبهه‌های جنگ از سوی دیگر نقش سیاسی تشکل را کم رنگ کرده بود.

 

پس از پایان جنگ و ورود  2 تشکل بزرگ دیگر به عرصه دانشگاه‌ها، انجمن‌های اسلامی هم جان تازه‌ای گرفتند. با این حال سطح تحرکات دانشجویی در دورانی که دولت سازندگی حقی برای عرض اندام منتقدانش قائل نبود، از حد یکی دو دانشکده بالاتر نمی‌رفت. با این حال در همین دوران طیف‌هایی که بعدها موسوم به جریان اصلاحات شدند نگاه جدیدی به فضای دانشگاهی داشتند.

 

در روزهایی که مردم بر اساس تئوری دولت سازندگی زیر چرخ توسعه له می‌شدند و بسته‌ترین فضای سیاسی بعد از انقلاب در کشور حاکم بود جریانی نرم با حرکتی آرام ولی برنامه‌ریزی شده مشغول آماده‌سازی طرحی بود تا به قول خودشان با ایجاد جامعه مدنی کار نظام اسلامی را یکسره کنند. دانشگاه و دانشجویان مهم‌ترین عنصر عملیاتی این جریان بودند.

 

اما عملیات بزرگی که سیاستمداران غرب‌زده داخل با همکاری آگاهانه یا غیرآگاهانه با سرویس‌های غربی کلید زده بودند نیازمند یک پشتوانه تئوریک بود. فضای بسته سیاسی دوران سازندگی تنها محدود به انتقاد از عملکرد دولت بود و زیر پوست دانشگاه‌ها به اصطلاح روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش و محمدرضا خاتمی مشغول فعالیت‌های گسترده در دانشگاه‌ها بودند. فعالیت آن‌ها در دانشگاه تنها محدود به سخنرانی و خطابه نبود  بلکه نگاهی استراتژیک به منظور جلب نیروی انسانی داشتند.

 

حرکت خزنده احزاب برای نفوذ در تشکل‌ها دانشجویی با توجه به ساختار انجمن‌های اسلامی در این تشکل بیش از مجموعه‌های دیگر جواب داد و دفتر تحکیم وحدت رسماً در کنار احزاب سیاسی در انتخابات دوم خرداد 76 نقش بازی کرد، این اولین بار پس از انقلاب بود که یک تشکیلات دانشجویی با این حجم وارد بازی‌های سیاسی می‌شد. انجمن اسلامی بر خلاف اسلاف خود و تشکل‌ها رقیب مانند بسیج دانشجویی تصمیم گرفته بود تا  تمام قد وارد کارزار رقابت احزاب سیاسی شود.

 

با روی کار آمدن دولت اصلاحات اما فضا برای افزایش نفوذ سیاست‌بازی در دانشگاه فراخ‌تر شد. مثلث احزاب برانداز، سرویس‌های اطلاعاتی دشمن و مسئولان دولتی همراه، دست به دست هم دادند تا دانشگاه را بر علیه نظام اسلامی بشورانند. در دورانی که مهاجرانی در سازمان بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها دبیر همایش‌های براندازانه در کشور بود، «آلن تورن» نظریه‌پرداز معروف جامعه مدنی، در تهران خطاب به اصلاح‌طلبان گفت: «ایران مکان ایده‌آلی برای جنبش‌های دانشجویی و به خصوص جنبش‌های دانشجویی زنان است.» وی به محمدرضا خاتمی توصیه کرد تا از الگوی ترکیه در ایجاد جامعه لیبرال پیروی کند. 

 

هرچند کم تجربگی نیروهای سیاسی جوان در تعامل با سیاستمداران قهاری که پایشان به دانشگاه باز شده بود زمینه مساعدی برای سوء استفاده از هیجانات جوانی را فراهم کرده بود اما جنبش اصیل دانشجویی هم روز به روز با تجربه‌تر می‌شد. در دورانی که برخی از دانشجویان فعال سیاسی با وعده فرمانداری یک شهر کوچک هر کاری برای تحقق اهداف دولت اصلاحات انجام می‌دادند، تشکل‌های رقیب با پایبندی به اصول اساسی جنبش دانشجویی و برقراری ارتباط گسترده با اقشار مختلف مردم که نقطه ضعف جریان شبه روشنفکر بود، توانستند موقعیت خود را در دانشگاه‌ها تثبیت کنند. از سوی دیگر زد و بندهای سیاسی تشکیلات دفتر تحکیم وحدت را با انشقاق‌های گوناگون مواجه کرد. ایجاد طیف‌های علامه و شیراز در دفتر تحکیم وحدت، تشکیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی مستقل و نهایتاً چندپاره شدن طیف علامه نتیجه دخالت سیاسون در ساختار تشکل‌های دانشجویی بود.

 

با تمام این تفاسیر برخلاف آنچه دشمنان برای دانشگاه طراحی کرده بودند این نهاد به قول خودشان مدنی نه تنها ابزار آن‌ها برای براندازی نظام اسلامی نشد بلکه با رشد و تجربه اندوزی جریان اصیل دانشجویی در سال‌های اخیر به خصوص در جریان فتنه 88 به عنوان چشم بیدار ملت در گذر ایران از پیچ و خم‌های مختلف نقشی اساسی ایفا کرد.

 

حالا چندسالی است با بازگشت برخی از بازماندگان دوران سیاه اصلاحات به وزارت علوم دولت یازدهم، باز هم زمزمه‌های بهره‌برداری سیاسیون از دانشگاه به گوش می‌رسد. اینبار البته خبری از تئوری‌پردازان و مکتب‌سازان نیست. خودشان هم می‌دانند دیگر کسی برای افکارشان تره خورد نمی‌کند. تشکل‌ها و گروه‌های دولت ساخته آمده‌اند تا با ایجاد جذابیت‌های کاذب در بدنه دانشجویی جای پایی برای خودشان باز کنند. اردوی مختلط خارج از کشور می‌گذارند، به بهانه جشنواره مد و لباس، کنسرت‌های آنچنانی برپا می‌کنند و برای جشن انقلاب رقاص دعوت می‌کنند!

 

شاید اینبار جنبش دانشجویی مد نظر «آلن تورن» را در بی‌بند و باری و سوء استفاده از مشکلات مختلف اجتماعی به خصوص معضلات جنسی ناشی از بی برنامگی‌های فرهنگی-اجتماعی در دانشگاه‌ها یافته‌اند! یکی از کثیف‌ترین روش‌های نفوذ فرهنگی که در دوران اصلاحات هم بی سابقه نبود. روش‌هایی که سربسته گفتن و گذشتن، بهتر از باز کردن ابعاد غیراخلاقی آن است.

 

تشکل‌های دانشجویی به عنوان مغز متفکر مبارزه با طرح‌های استکباری از 16 آذر 32 تا امروز روزهای سخت و توطئه‌های پیچیده‌ای را پشت سر گذاشته است و این تجربه 62 ساله به همراه ایمان و شور جوانی بی شک قدرتمندتر از آن است که مغلوب چنین توطئه‌هایی شود اما بار سنگین جنبش دانشجویی به صرف پدافند در برابر هجمه‌های دشمن تمام نمی‌شود. کارهای زمین‌مانده دانشگاهی، ملی و حتی جهانی بسیاری در برابر جنبش دانشجویی است. جوانانی که رهبر قطع امید کرده از سیاستمداران دل به دل‌های پاک و انگیزه‌های بی‌پایانشان بسته است.

 

در این روزهای انتخاباتی جریان اصیل دانشجویی بر خلاف جریان به بی‌راهه رفته سال‌های اصلاحات خود را درگیر بازی‌های سیاسی نکرده و تحولات اساسی در نظام سیاسی کشور را دنبال می‌کند. «جنبش شفافیت» یکی از برنامه‌های بزرگ جنبش دانشجویی برای حرکت  واقع‌بینانه به سمت آرمان‌های دانشجویی است. جنبشی که فارق از جهت‌گیری‌های سیاسی به دنبال ایجاد مجلسی شفاف است تا زمینه حضور بیشتر مردم در تصمیم‌گیری‌های سیاسی کشور را فراهم کند و درهای نفوذ و ایجاد فساد در قوه مقننه کشور را ببند. حرکتی که بر خلاف دوران روشنفکرنماها مورد تمجید و حمایت توده مردم انقلابی کشور هم قرار گرفته و توانسته دانشگاه را به متن جامعه پیوند بزند.

استاد پناهیان : پناهیان: به لیست ائتلاف اصولگرایان رأی می‌دهم

پناهیان: به لیست ائتلاف اصولگرایان رأی می‌دهم

حجت‌الاسلام پناهیان وحدت نیروهای انقلاب و ارزشی را مهم عنوان کرد و گفت: اتحاد جریان‌های انقلابی کنار همدیگر نشان‌دهنده رشد اجتماعی و سیاسی است که هرموقع به آن نیاز بوده است کم و بیش این رشد را در نیروهای انقلابی دیده‌ایم.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه، استفاده از اصطلاحات اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را باعث تبدیل شدن جامعه به دو قطب دانست و گفت: استفاده از این اصطلاحات صحیح نیست؛ این کار زمینه را برای تشتت جامعه و نفوذ بیگانگان افزایش می‌دهد و اثر مثبتی در جامعه نخواهد داشت.

استاد حوزه و دانشگاه فضای دوقطبی را در جامعه فضایی غیرواقعی و غیرمفید ارزیابی کرد و ادامه داد: به هر ترتیب بنده به لیست واحد اصولگرایان رأی خواهم داد.

حجت الاسلام پناهیان افزود: شرایط به‌گونه‌ای رقم خورده است که بسیاری از افراد با سلایق واحد کنار هم قرار گرفته‌اند؛ اساساً زندگی اجتماعی و سیاسی اقتضا می‌کند که افراد با گرایشات مختلف با انعطاف پذیری کنار هم قرار گیرند؛ توانایی این را داشته باشند که لازم است از اختلاف چشم‌پوشی کنند و در جایی که مفید می‌دانند مبنایی برای رشد قرار دهند.

وی ادامه داد: اتحاد جریان‌های انقلابی کنار همدیگر نشان دهنده رشد اجتماعی و سیاسی است که هرموقع به آن نیاز بوده است کمابیش این رشد را در نیروهای انقلابی دیده‌ایم.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: هرچند به رسمیت شناختن دیدگاه‌های متعدد کاری لازم است اما در این شرایط فعلی لیست‌های متعدد انتخاباتی کنار هم را کار صحیحی نمی‌دانم.

حجت الاسلام پناهیان در ارائه مثالی از تیم‌های ورزشی گفت: همان‌طور که اعضای تیم‌های باشگاهی بعضی اوقات کنار همدیگر قرار می‌گیرند و برای یک هدف مشخص و بزرگتر از استعدادهای خود استفاده می‌کنند، نیروهای انقلابی نیز باید از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشند و برای امر مهمتر انتخابات اتحاد خود را برقرار کنند.

منبع: رسا

بازی اصلاح طلبان با برجامی که خدا آورد!

اصلاح طلبان تعریف جدیدی از انتخابات 7 اسفند ارائه کرده اند و آن را روز نبرد میان برجامیان و "نابرجامیان"، نام نهاده اند.

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، " امروز ما با جریان خطرناکی روبرو هستیم؛ ما امروز با جریان برجامیان و نابرجامیان روبرو هستیم. برجام تفکری نو برای اداره حکومت، تفکری عاقلانه و اصلاح‌طلبانه است؛ تفکری که می‌تواند دنیا را نسبت به این اسلام، ایران و فرهنگ ایرانی خوشبین کند.

"  این بخشی از سخنان الیاس حضرتی، نامزد اصلاح طلب در سالن حجاب تهران در روز پنج شنبه است. "می‌گویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آورده‌ایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد."، و این هم بخش هایی از سخنان رئیس جمهور، حسن روحانی  در مراسم تجلیل از دست‌اندرکاران برجام در 19 بهمن ماه است. 

برجام اصطلاحی است که به برنامه جامع اقدام مشترک گفته می شود و پس از پایان مذاکرات هسته ای میان ایران و 1+5 به دست آمد. این مذاکرات پس از 12 سال در دولت روحانی روبه پایان رسید. اما چرا اصلاح طلبان در چند ماه اخیر و در آستانه انتخابات مجلس دهم و مجلس پنجم خبرگان از اصطلاح برجام و پیاده سازی آن در سایر حیطه ها، بهره می برند. اصولا جایگاه برجام در سیاست دخلی کشور کجاست و آیا می توان گفت برجام اصلاح طلبان، تنها جنبه تبلیغاتی دارد و برنامه ای پشت سر آن نیست؟

با نگاهی به تبلیغات جریان اصلاح طلب و حامی دولت، برجام به محور فعالیت های آنها تبدیل شده و استفاده از مدل برجام را در داخل به عنوان اولویت های اصلی خود در مجلس آینده بیان می کنند. از دیدگاه آنها برجامیان کسانی هستند که در همراهی با دولت توانستند به توافق هسته ای دست یابند و نابرجامیان نیز مشخصا منتقدان و مخالفان آن را نشانه رفته است.

با وجود حجم گسترده تبلیغات اما تاکنون برنامه خاصی از آنها در این موارد ارائه نشده و تنها به کلی گویی می پردازند. در بهترین حالت، اصطلاح طلبان، تعریف و تمجید از خود را به صورت نفی جریان رقیب یعنی اصولگرایان، ارائه می کنند. 

اما در زمینه کاربرد برجام در تبلیغات، اصطلاح طلبان از بیان چند نکته اساسی به عمد اجتناب می کنند. پیش از آنکه مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم شروع شود و مشخصا آمریکا بیشتر از پیش در آن درگیر گردد، در اواخر دولت گذشته، علی اکبر صالحی، وزیر خارجه دولت وقت، اجازه مذاکره و راستی آزمایی آمریکا را از سوی مقام معظم رهبری دریافت می کند و در مسقط، پایتخت عمان گفتگوهایی درباره برنامه و مذاکرات هسته ای صورت می پذیرد.

به دنبال بر روی کار آمدن حسن روحانی، تیم جدید، وظیفه پیگیری آن گفتگوها را بر عهده می گیرد و اختلافات میان ایران و آمریکا در قالب گفتگوهای 1+5، پس از دو سال به توافق هسته ای ختم می شود. توافقی که به دست آمد، نمی شد نام پیروزی را بر آن نهاد و ایران با قبول محدودیت های بسیار در حوزه هسته ای، توانست تعلیق شکننده تحریم ها را به دست آورد. بنابراین برجام یک عقب نشینی در حوزه ای محسوب می شود تا فضای اقتصادی را در کشور بهبود ببخشد. 

اجتماع اصلاح طلبان در سالن حجاب 29 بهمن

از این رو برجام داری نقاط ضعف و قوتی است که بر اساس اضطرار به دست آمد ولی اصلاح طلبان و حامیان دولت نقاط ضعفش را نادیده می گیرند و تنها با "برجام برجام کردن"، در صدصد تلقین نوعی گفتمان ناقص و بدون پشتوانه در عرصه سیاست داخلی کشور هستند. بدین منظور انتخابات 7 اسفند را از یکسو انتخاب میان تندرو ها و میانه روها، نام گذاشته اند و از سوی دیگر، عینیت آن را در طرفداران برجام و مخالفان آن پی ریزی می کنند. 

رویکرد به کارگیری مدل برجام در انتخابات و وعده استفاده از آن در سایر حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، همچنین از سوی رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، محمدرضا عارف در موقعیت های مختلف عنوان شده و حتی وی موضوع پیگیری رفع حصر سران فتنه را در مجلس دهم، در این قالب تعریف کرده است.

برجام زدگی اصلاح طلبان در این ماه ها در حالی است که در سیاست خارجی، پرونده ای در جریان بود که به مروز زمان حالت بحرانی و رکود به خود گرفته بود و طرف مقابل نیز بر اساس خصومت و نه واقعیات برنامه هسته ای ایران، فشار و تحریم را اعمال کرده بود. پیاده سازی این مدل توسط اصلاح طلبان و حامیان دولت، این ذهنیت را در پی دارد که وضعیت کشور در حالت بحرانی است و طرف مقابل آنها نیز با خصومت و دشمنی در پی فشار بر آنهاست.

القای چنین تصوری در فضای داخلی کشور توسط اصطلاح طلبان به شدت دنبال می شود و موضوعی چون برجام 2 نیز ادامه پروژه استحاله نظام، با استفاده از ابزارها و سازوکارهای مبتنی بر برجام هسته ای است. 

با توجه به اینکه اصلاح طلبان در سنجش توانایی های خود تا به چه میزان دچار خطای محاسباتی شده اند، این نکته روشن است که بر طبل برجام کوبیدن در فضای هیجانی انتخابات، نمی تواند هیچ معیار روشن آگاهی بخشی داشته باشد و مخاطبان در این زمینه، تنها با کله گویی روبه رو می شوند و برنامه خاصی از برنامه های اصلاح طلبان در مقابل آنها قرار نمی گیرند.

 بر اساس این استدلال "چون برجام در دولت یازدهم به نتیجه رسید و فضای بین المللی و در نتیجه اقتصادی در کشور را بهبود بخشید، بنابراین برای ادامه این گفتمان باید مجلس دهم در اختیار اصلاح طلبان و حامیان دولت قرار گیرد.

برجامیان می توانند در مجلس برجام هایی رقم بزنند! " راه حلی که اصلاح طلبان برای مشکلات داخلی ارائه می کنند، به معنای ادامه سیاست های دولت در سایر حوزه هاست و تنها هدف آنها برای رسیدن به مجلس، جاده صاف کنی برای لوایح و طرح های دولتی بدون برخورد با نگاه نقادانه در مجلس است. حمایت مسئولان دولتی نیز از لیست های مطرح شده توسط اصلاح طلبان نیز در همین راستا قرار دارد. حذف منتقدان و مخالفان برخی از اقدامات دولت در مجلس، مطلوب دولت و اصلاح طلبان است.

 برهمین اساس که دولت در آستانه انتخابات و با تعجیل، برجام را وارد فاز اجرایی می کند، سرعتی که حتی طرف های غربی، انتظار آن را نداشتند و اصلاح طلبان و حامیان دولت نیز، در آن سوی ماجرا، با توجه به عملی شدن برجام، وعده و نوید برجام های دیگر را به افکار عمومی می دهند.

این در حالیست که برخلاف آنچه که از اجرایی شدن برجام و تاثیر آن بر اقتصاد و خروج آن از رکود دهشتناک وعده داده شده بود، تاکنون خبری نشده و دولت به بهای راکد نگه داشتن بازارها، توانسته تورم را کنترل کند و این به بهای تعطیلی بسیاری از بنگاه های تولیدی تمام شده است. 

بنابراین اصلاح طلبان و حامیان دولت، در زمینه برجام، آدرس غلطی می دهند تا ذهنیت مردم را در آستانه انتخابات از واقعیت های موجود گمراه سازند و همچنین، با پنهان کردن نقاط ضعف برجام هسته ای، سطح انتظارات را در سیاست داخلی در راستای برنامه های دولت قرار دهند. دولت در عین حالی که وعده رونق اقتصادی می دهد اما عملیاتی شدن آن را نیز به زمانی سپرده که مجلسی همسو با خود بر سرکار باشد. 

 

بازگشت دار و دسته های اصلاح طلب

روزشمار انتخابات مجلس دهم در حال رسیدن به 7 اسفند است و اصلاح طلبان نیز با لیست های عاریه ای بار دیگر بازگشته اند تا پس از سال ها قهر با صندوق آرای مجلس، زور خود را به نمایش بگذارند.

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، فصل انتخابات که از راه می رسد، جریان های سیاسی نیز به تکاپو می افتند تا درباره اقدامات خود برای حضور در انتخابات، برنامه ریزی کنند. در این میان اصلاح طلبان فضا را برای فعالیت مناسب دیده اند و لیست هایی را نیز در سراسر کشور به نام لیست ائتلاف اصلاح طلبان ارائه کرده اند. 

اصلاح طلبان از مجلس ششم به بعد با انتخابات مجلس در حالت قهر و آشتی بودند. با تحریم انتخابات مجلس هفتم توسط گروه های اصلی اصلاح طلب مانند حزب مشارکت و مجمع روحانیون مبارز، عملا خود را به انزوای خودخواسته کشاندند و پس از آن نیز در انتخابات مجلس هشتم و نهم نیز گروه های کوچک اصلاح طلب نامزدهایی را معرفی کردند اما عملا قاطبه اصلاح طلبان، مجلس را در بایکوت قرار داده بودند.

این رفتار بخصوص در انتخابات مجلس نهم در سال 1390 و دو سال پس از فتنه 1388، همچنان تداوم داشت و گروه هایی مانند حزب مردم سالاری و خانه کارگر، به معرفی نامزد پرداختند. جو رادیکالی اصلاح طلبان در این سال به حدی بود که رای دادن سیدمحمد خاتمی در حوزه دماوند نیز با واکنش تندی روبه رو شد و وی را به عدول از آرمان های اصلاح طلبان متهم کردند! 

اما فضا بار دیگر در انتخابات دهم مجلس تغییر کرد. دو سال و نیم پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اصلاح طلبان موقعیت را برای بازگشت مناسب دیدند و بار دیگر گردهم جمع شدند تا استراتژی های پیروزی را برای تسخیر بهارستان پیاده سازی کنند. تمامی گروه های و طیف های نزدیک به اصلاح طلبان با نام های جدید مانند حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، بر لزوم بازگشت به قدرت سیاسی به هر شیوه ممکن دم زدند. 

در مبارزات انتخاباتی جدید، با پررنگ کردن حضور نیروهای میانه رو، دو قطبی میانه رو - تندرو، برای پلاریزه کردن فضای انتخاباتی مطرح شد و از زمان روی کار آمدن حسن روحانی، نیروهای اصلاح طلب و حامی دولت بر خود نام میانه رو گذاشتند و نیروهای اصولگرا را تندرو نامیدند.

در این میان اصولگرایانی مانند علی لاریجانی که در مجلس شخصیتی حامی دولت را به نمایش گذاشت، اصولگرای میانه رو لقب گرفت و جایی را نیز برای وی در میان ائتلاف های اصلاح طلب در سراسر کشور در نظر گرفتند. 

با رصد فعالیت های چند ماه اصلاح طلبان و اذعان زعمای این اردوگاه، کسب اقلیت قوی در مجلس توسط اصلاح طلبان یکی از اولویت های اصلی آنها  در انتخابات دهم است. دستیابی به اکثریت مجلس دهم توسط اصلاح طلبان، با توجه به اجماع اصولگرایان و همچنین شرکت نیروهای حامی دولت، امری دشواری است، اما با در نظر گرفتن اظهارات مغز متفکر جبهه اصلاحات یعنی سعید حجاریان،  تشکیل اقلیت قدرتمند مانند مجلس پنجم نیز می تواند مسیر بازگشت به قدرت را برای آنها هموار سازد.

حجاریان در دیماه 93 گفته بود: "من قبلا هم گفتم که مجلس دهم شبیه مجلس پنجم شود یعنی اقلیت قوی و تأثیرگذار از اصلاح‌طلبان وارد مجلس شوند و با توجه به شرایط موجود، چنین چیزی قابل قبول و راضی‌‌کننده خواهد بود. در مجلس پنجم، کارگزاران فراکسیونی قوی بودند. به‌نظر من حضور آقای‌ناطق‌نوری در مجلس بعدی بسیار مؤثر خواهد بود و من از حضور چنین نیروهایی در مجلس بعدی استقبال می‌کنم اما برخی از آنها اعلام کردند تمایلی برای حضور در مجلس بعدی ندارند." 

ارزیابی موقعیت اصلاح طلبان در عرصه سیاسی نشان می دهد که آنها بالاجبار یک بازگشت مجدد به عقب را تجربه می کنند. شعارها، آرمان ها و به طور کلی راهبردهای ایدئولوژیک آنها تغییری نکرده بلکه برای پیاده سازی این گونه گفتمان ها می بایست در قدرت سیاسی حضور داشته باشند و تاکتیک های جدیدی را اتخاذ کنند.

پس از کنار رفتن سید محمد خاتمی از قدرت در سال 1394، تقلای هرباره اصلاح طلبان برای بازگشت با شکست روبه رو شده و به نظر می رسد، این جریان، تاکتیک «فتح سنگر به سنگر» را در دستور کار قرار داده است.

حمایت از به قدرت رسیدن حسن روحانی در انتخابات 92 و کسب اقلیت تاثیرگذار در مجلس دهم، حرکت گام به گام اصلاح طلبان برای فتح سنگر به سنگر قدرت است. ائتلافی نیز که در حال حاضر شکل گرفته تحت عنوان «گام دوم» است و گام بعدی می تواند انتخابات ریاست جمهوری باشد. 

بازگشت مجدد به قدرت توسط اصلاح طلبان و رسیدن به مدینه فاضله مجلس و دولت اصلاح طلب همچون دوره مجلس ششم و دولت هفتم و هشتم، یکی از آمال این طیف است. اشتباهات و اختلافات شدید درون گروهی در آن زمان سبب شد که در انتخابات سال 1384، مدعیان اصلاح طلب، نامزدهای متعددی را برای ریاست جمهوری معرفی کنند در حالیکه در سنجش گرایش افکار عمومی به شدت دچار خطای محاسباتی شده بودند، و بدین صورت شکست اصلاح طلبان رقم خورد. تلاش برای بازگشت در سال  1388 نیز با غوغاسالاری و ایجاد هرج و مرج همراه شد. 

این سوال مطرح می شود که آیا بازگشت اصلاح طلبان ادامه مسیر ابتر مجلس و دولت اصلاحات پیش از سال 1384 با طرح شعارهای توسعه سیاسی خواهد بود؟ باید گفت این طیف از شعارهای هنجارشکن و ساختارشکن خود عدول نکرده اند بلکه به دنبال فرصت مناسبی برای پیاده سازی آنها در شرایط جدید هستند و به صورت گام به گام و با صبر بیشتری، در این مسیر حرکت می کنند.

باید یادآور شد که تـحـولات اسـاسـی و گـسـترده در اوج قدرت اصلاح طلبان به شدت دنبال می شد. این تحولات در حالی صورت می گرفت که قدرت های غربی نیز شرایط را برای استحاله نظام جمهوری اسلامی در آن شرایط مهیا دیدند و مبادلات فکری بسیاری میان فعالین اصلاح طلب و محفل های اندیشه های غربی در اروپا و آمریکا، صورت می پذیرفت. در سـال 1378 کـنـفـرانـسـی با عـنـوان «بـررسـی مـطـبوعات اصلاح طلب» در پاریس بـرگـزار شـد و افـرادی از ایـران در این کنفرانس شرکت کردند.

در این کنفرانس در مورد اصـلاحـات در حـد انـجـام یـک سـری تـحـولات اسـاسـی و گـسـترده سخن به میان آمد. بـعـد از انـتـخـابـات و پـیـش از تـشـکـیـل مـجـلس شـشـم ، در اوایـل سـال 1379، کـنـفـرانـس بـرلیـن در آلمان با حضور تعدادی از اصلاح طلبان تـشکیل شد. در این کنفرانس موضوعاتی عنوان شد که تا حدود بسیاری مشخص از آن ، در شعارهای جامعه مدنی و توسعه سیاسی مطرح شده بود.

 

اکبر گنجی، فعال اصلاح طلب که از کشور گریخت در طی کنفرانس برلین عنوان کرده بود:" در ایـران اصـلاحـات بـه صـورت جـدی در حـال انـجـام اسـت و شـمـا از ایـن پـس ‍ خـمـیـنـی (ره ) را باید در تاریخ جستجو کنید.

" این قـبـیـل اظـهارات سبب شد که در آن سوی مرزها امیدهای زیادی نسبت به جریان مدعی اصلاحات برای انـجـام تـغـیـیـرات بـنـیـادیـن در ایـران بـه وجود آید. در پایان همین اجلاس بود که بنیاد«هـانـریـش بـل» وابـسـتـه به حزب سبزهای آلمان اعلام کرد: "هدف از این نـشـسـت ، ارتـقـای سـطـح روابـط تـجـاری - اقـتـصـادی با ایران نیست، بلکه هدف انجام تـغـیـیـرات بـنـیـادیـن در ایران است و این نشست نشان داد که در ایران نیروهایی هستند که بـتـوانند این تغییرات را اعمال کنند.

" قتل های زنجیره ای، حادثه کوی دانشگاه، تلاش بـرای اصـلاح قـانـون مـطـبـوعـات، طـرح جـرم سـیـاسـی، لوایح دوقلو، موضوع حاکمیت دوگـانـه، انـتـصـابـی و انـتـخـابی کردن نهادها و دستگاههای حکومتی، تلاش برای راه انـداخـتـن جـنـبـش ‍ مـدنـی و مـقاومت مدنی، طرح انسداد سیاسی و خروج از حاکمیت و در نهایت تـحـصن در مجلس در ماههای پایانی مجلس ششم، تنها گوشه ای از برخی از اقدامات پرهزنیه اصلاح طلبان در آن مقطع برای ایجاد زمینه های تغییرات بنیادی در نظام جمهوری اسلامی بود.

انتظارات فعالین اصلاح طلب از تغییرات سریع در نظام به حدی بود که گمان می بردند مردم نیز با اقدامات آنها همراهی خواهند کرد. این خطا محاسباتی در اظهارات سعید حجاریان پس از شکست در انتخابات مجلس هفتم و در گفتگو با روزنامه شرق مشخص می شود: "یکی از دلایل شکست اصلاح طلبان این بود که هواداران اصـلاحات حاضر به هزینه کردن کف خیابان ها نبودند.

اگر آن روز که 100 نماینده در مـجـلس تـحصن کردند، دو میلیون از طرفداران اصلاح طلبان به خیابان ها می آمدند و در اطـراف مـجـلس تـحـصـن مـی کردند، طرف مقابل تسلیم می شدو اصلاح طلبان پیروز می گـشـتـنـد." 

تحصن نمایندگان مجلس ششم

هر چند برخی از اقدامات و شعارها ظاهری فریبنده و مورد پذیرش در بخش هایی از افکار عمومی دارد اما پروژه های پنهانی در پس این طرح ها برای براندازی و استحاله کامل نظام جمهوری اسلامی صورت می گرفت. براندازی که دولت های غربی به شدت به دنبال آن بودند و تضعیف کشور توسط اصلاح طلبان با درگیر شدن با ساختارهای نظام، زمینه آن را مهیا می کرد.

زمانی غرب حاضر به پذیرش نظام جمهوری اسلامی شد که پس از کنار رفتن اصلاح طلبان، کشور در اوج قدرت و اقتدار قرار گرفت و دولت آمریکا چه در زمان بوش و چه در زمان آمریکا، مسیر دیگری را برای تعامل با ایران برگزیدند و مجبور به پذیرش نظام ایران در محیط بین المللی شدند. 

با عبور از سال های انزوای اصلاح طلبان در بیش از یک دهه، و همچنین تلاش برای به دست آوردن قدرت در سال 1388 که با فتنه همراه شد، بازگشت مجدد دار و دسته های اصلاح طلب با طرح ریزی برای مجلس دهم و خبرگان پنجم، موید، برنامه ریزی بلند مدت برای کسب قدرت سیاسی در تمامی ارکان و قواست.

این حرکت در حالی صورت گرفته که حتی تندروهای اصلاح طلب در داخل و خارج از کشور نیز، ضرورت حمایت از لیست های نیم بند و عاریه ای اصلاح طلبان در سراسر کشور را در یافته اند و زمینه را برای بازگشت آرمان های خود مناسب دیده اند. تا جاییکه فردی مانند اکبر گنجی که کتاب «عالیجناب سرخپوش» را در نقد اکبر هاشمی رفسنجانی نوشت، امروز برای لیست منتسب به وی در خبرگان تبلیغ می کند.

گنجی در یادداشتی در حمایت از لیست های اصلاح طلبان نوشته است: "شکست "مثلث جیم" در انتخابات خبرگان، آزمون فیصله‌بخش شکست آیت الله خامنه ای، اصول‌گرایان و اسلام فقیهانه آنان است؛ تهران می‌تواند این آزمون را انجام دهد. این آزمون فیصله بخش منوط به این امر است: ارائه لیست کامل ۱۶ نفره مجلس خبرگان برای تهران از سوی اصلاح‌‍‌‌طلبان و اعتدالیون که فاقد این سه تن باشد. این لیست باید به طور علنی از سوی محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی، عبدالله نوری، و…مورد تأیید قرار گیرد."

بنابراین بازگشت مجدد تمامی رده های اصلاح طلب و ائتلاف آنها در انتخابات، همچون همیشه با حالت تقابلی و گارد علیه نهادهای نظام همراه شده است. سیاست آنها در برخورد با جریان رقیب حالت نفی نگاری، سلبی و انتقام جویانه دارد.

اصلاح طلبان به گونه ای رفتار می کنند که  غالبا حمایت بسیاری از مخالفین انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی پشت سر آنها قرار می گیرد. این همزبانی و همدلی مشترک میان دو سو، محیط مناسب را برای رشد و پرورش پروژه ها و طرح های منافی آرمان ها و اهداف انقلاب و استحاله ارزش های نظام را مهیا می سازد.

 بی دلیل نیست که دار ودسته های اصلاح طلب، پس از شکست در طرح های مربوط به همراه کردن مردم در کف خیابان ها، مجددا سودای به دست گرفتن قدرت در بالا را در سر می پرورانند تا بدین صورت تغییرات را همچون اواخر دهه70 و اوایل دهه 80، از درون نظام دنبال کنند.

سعید حجاریان با در نظر گرفتن نتیجه مجلس هفتم «مرگ اصلاحات» را تئوریزه کرد و از لزوم بازگشت به بطن جامعه در اوایل دهه هشتاد گفت: "برای آنکه بتوانیم دوباره جریان اصلاحات را زنده نماییم باید به متن مردم و جامعه بازگردیم ." نتیجه این بازگشت آشوب و فتنه 88 بود.

در چرخشی دیگر و کنار نهادن شعارهایی چون «مانیفست جمهوری خواهی» و «بازگشت به جامعه مدنی»، کسب قدرت گام به گام برای احیای اصلاحات در برنامه اصلاح طلبان قرار گرفته است. 

 

http://www.farhangnews.ir/content/180175

اصلاح طلبان قابل اعتماد نیستند!

کرمان خبر - احمد دهقانی / جریان اصلاحات به معنای اصلاحات آمریکایی از زمان تولدش در ایران تا به امروز اندیشه و عملکردی را در جامعه از خود نشان داده است که نشان از عدم سخنیت و زاویه داشتن با آرمان های انقلاب اسلامی دارد که گواه این مدعا رفتار سیاسی این جریان است و به همین سبب آنچه که درحال حاضر مشهود است این نکته است که اصلاحات و اصلاح طلبان دیگر نمی توانند قابل اعتماد باشند و اگر احیانا فرد متدین و فاقد تحلیلی در خصوص ماهیت اندیشه این جریان خود را ذیل این جریان و گروه تعریف کند دستش را به ریسمان پوسیده ای بند کرده است و باید بداند اصلاحات دیگر دوامی در عرصه سیاسی ندارد و به دلیل بی صداقتی در برابر آرمان های ملت نمی تواند برسر اهداف خود باقی بماند و نیاز به پوست اندازی دارد و همین پوست اندازی نشان از عدم صداقت و گواه بر غیر قابل اعتماد بی بودن آن در این دوران است که در همین رابطه نکاتی در ادامه می آید:

1.اندیشه اصلاح طلبی از حیث آمریکایی آن به دنبال اعمال تغییراتی در ماهیت جمهوری اسلامی ایران بود که از زمان بر ملاشدنش در دهه 70 نشان  از مغایرت آن با اهداف یک انقلاب دینی داشت و به دنبال سکولاریز کردن ایران در سایه وابستگی به آمریکا بود و هم چنین دیدگاه های اصلاح طلبانی که البته در شدت اصلاح طلبی در یک طیف قرار می گیرند نشان می دهد آن چه که هدف حمله ایشان تعریف می شد دین بود که در این بین با ابزارهای مختلف من جمله نفوذ در مناصب دولتی،دانشگاهی،رسانه ها و... به دنبال خالی کردن هسته تمامی ارکان جامعه ایرانی از دین بودند؛ اصلاح طلبان کسانی هستند که به عنوان مثال عاشورا و فرهنگ شهادت را مصداق خشونت می دانند و به دنبال آزادی هایی خارج از چارچوب دینی بلکه در افق دموکراسی که محور آن سکولاریسم است آن را می نگریستند؛ بیان این نکته در همین جا ضروری است که ممکن است چنین بیان داشته شود که این پیام همه ی اصلاحات و اصلاح طلبان نیست ولی نکته این جاست که سایر اصلاح طلبان از این موضوعات اعلام بیزاری و برائت نمی کنند و احیانا به دنبال بیان دیدگاه های خود هستند که این خود یک تناقض آشکار است زیرا اگر چنین باشد این دیگر جریان اصلاحات نیست زیرا این جریان از ابتدا مبانی ای(سکولاریسم)برای خود معرفی کرده است و سران آن هنوز بر آن پایبند هستند و همان طور که بیان شد حداقل از آن برائت نجستند و در واقع فقط این دیدگاه ها تشابهی به جریان اصلاحات دارد و به نوعی یک بام و دو هوا هستند.

2.عملکرد قاطبه ی جریان اصلاحات مغلمه ای از شهر آشوب ایجاد شده از سوی ایشان علیه نظام است و این عملکرد که به حق بیان آن مثنوی هفتاد منی هست که خون دل ها به بار آورده است  و حقیقتا آدمی متحیر می ماند که از کجا بگویدکدام را بگوئیم :مجلس ششم و آن نامه ی بی شرمانه به رهبر معظم انقلاب و اعلان علنی ارتباط با کنگره آمریکا،روزنامه های زنجیره های که دین را آماج شبهات شان قرار داده بودند و به مراجع توهین می کردند،اصلاح طلبان فراری ازکشور و پناه آورده به دامن رسانه های بهایی ،فتنه های شوم و سیاه 78 و 88 که هزینه هایی از پس خود را برای کشور فراهم کرد و بر بنای دروغ و فریب کاری و همصدایی با دشمنان نظام بنا شده بود و تعداد کثیر دیگری از رفتار هایی که همان قصه ی پر غصه ی مثنوی 70 من کاغذ را می طلبد که این ها همه یک معنی دارد عدم صداقت و غیرقابل بودن اصلاحات و هر آنکس که از این ها اعلام برائت نمی کند.

3.یک گواه دیگر در خصوص زلزله ای که به جان اصلاحات افتاده است لیست های انتخاباتی ایشان و کاندیداهای قرضی از سایر گروه های سیاسی است که اولا هویت و ماهیت اصلاحات را بی معنی ساخته است و ثانیا افت سیاسی این جریان است که از شدت شیپور اصلاح طلبی و خطوط قرمز ایشان کاسته است.

4.طرح مساله ی نفوذ از سوی مقام معظم رهبری نشان از نگرانی ایشان برای ورود و به بیان دقیق تر نفوذ و رخنه افرادی به مجلسین است که اهل استقامت و شجاعت برای انقلاب اسلامی نیستند به همین سبب افراد و جریانی که کارنامه ای مغایر اهداف نظام و انقلاب دارند نمی توانند افراد قابل اعتمادی باشند زیرا ممکن است از ناحیه خود و یا اطرافیانشان برای کشور مساله درست کنند.

مراقبت فتنه ی نفوذ باشیم.

نشریه میعاد / شماره 34

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«... یا فاطِمَة! لَو إِنَّ کُلَّ نَبیٍ بَعَثَهُ الله وَکَلَّ مَلَکً قَرَبَهُ شَفَعوا فی کُلِّ مَبغَضً لَکِ غاصِبُ لَکِ ما أَخرَجَهُ الله مِنَ النّار أَبَدا»
« ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد.»
بحارالانوار، ج 76، ص 354

شهادت صدیقه کبری ام الائمه حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

شماره 34  با محوریت  منتشر می‌گردد.

در این شماره میخوانید:
• بازرگان دهه90 (سرمقاله)
• سناریوی تجزیه
• خدای برجام‌آفرین
• ارزش‌های انقلاب اسلامی؛ آسیب‌ها و تهدیدها
• سبک ماندگاری
• خاکیان افلاکی (سیدعلی‌اکبر ابوترابی)
• Xسیاه
• جنگ موته؛ زمینه فتح
• قول می‌دهم! (داستانک)
• نصر سوریه
• حقیقت مطلوب
• گزیده‌ی مصاحبه با دکتر جواد منصوری 
و مطالب خواندنی و دیدنی دیگر .. 


نسخه باکیفیت (19M) :
bayanbox.ir/info/349 

نسخه کم حجم (11.5M) :
bayanbox.ir/info/237 



منتظر نظرات سازنده شما هستیم.

کاربران گرامی می‌توانند مطالب خوب خود را جهت درج در نشریه به ایمیل زیر ارسال نمایند تا در بخش مطلب  منتشر شود .

 نشریه : nashrie_afsaran@mihanmail.ir


کانال  نشریه را دنبال کنید:
bayanbox.ir/info/237 


شماره های قبلی نشریه را می توانید در  ببینید.